سرفصل سوّم[از زندگی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)]، سلوک امیرالمؤمنین در دوران حکومت است؛ چه سلوک شخصی، چه سلوک اجتماعی و حکومتی. سلوک شخصی، زندگی زاهدانهی علی در دوران حکومت و قدرت [است]. یک کشور پهناور عظیمی در ید قدرت امیرالمؤمنین بود؛ از اقصای شرق، تا مصر، تا آفریقا - این منطقهی عظیم - همه دولت اسلامی و تحت حکومت امیرالمؤمنین بود؛ این حاکم بزرگ و مقتدر، با این کشور پهناور و ثروتمند، زندگی شخصیاش، سلوک شخصیاش، مثل یک انسان مستمند و بینوا بود؛ با یک لباس زندگی بکند، نان جو و خشک غذای او باشد، از همهی لذّات مادّی پرهیز کند؛ طوری که خود او خطاب به همراهان و همکاران و دولتمردان زمان خود میفرمود: اِنَّکُم لا تَقدرونَ عَلی ذلِک؛(1) شماها نمیتوانید؛ راست هم میگفت، هیچکس نمیتواند؛ واقعاً این عجیب است که زندگی شخصی امیرالمؤمنین در دوران حکومتش اینجوری باشد - در یک خانهی محقّر زندگی بکند؛ زندگی معیشتی او در حدّاقل، مثل یک انسان مستمند و بینوا و فقیر [باشد] - و به اینهمه کار بزرگ بپردازد. و سلوک اجتماعیاش، اقامهی حق، اقامهی عدل، ایستادگی برای اِنفاذ حکمالهی؛ واقعاً هر عقلی حیران میشود در مقابل اینهمه عظمت و اینهمه قدرت. این چه انسانی است؟ این غیر از مقامات معنوی است؛ سلوک سیاسی [است]. سیاستمداران دنیا و حکّام عالم چهجوری زندگی کردند؟ امیرالمؤمنین چهجوری زندگی کرد؟ این هم یک سرفصل مهمّی است که دیگر تا امروز نظیری نداشته است و نخواهد داشت؛ زهد امیرالمؤمنین و سلوک شخصی او و عبادت او در دوران اقتدارش. به امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) عرض کردند که یا بن رسولاللَّه! شما چرا اینقدر به خودتان سختی میدهید، فشار میآورید، اینجور عبادت میکنید، اینجور زهد میکنید، اینجور روزه میگیرید، اینجور گرسنگی میکشید؟ امام سجّاد گریه کرد، فرمود: آنچه من میکنم، درمقابل آنچه جدّم امیرالمؤمنین میکرد چیست؛ کار من کجا، کار او کجا!(2) یعنی امام سجّاد، سلوک عبادی و زاهدانهی خود را در مقابل سلوک زاهدانه و عبادی امیرالمؤمنین کوچک میشمارد؛ این خیلی مهم است.
هیچکس نمیتواند مانند امیرالمؤمنین(علیهالسلام) عمل کند
بیانات
آیتالله سیدعلی خامنهای
مطالب مرتبط
بیانات
بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلامبسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)الحمدلله و صلّی الله علی رسوله و ءاله الأطهرین الأطیبین. خوشامد عرض میکنم به شما برادران و خواهران عزیز که این مسیر طولانی را طی کردید و لطف کردید و روز عید ما را به معنای واقعی کلمه با قدو
روایت
(نامه به فرماندار بصره، عثمان بن حنیف انصاری که دعوت مهمانی سرمایه داری از مردم بصره را پذیرفت در سال 36 هجری).**ضرورت ساده زیستی کارگزاران:**پس از یاد خدا و درود ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسه های پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری. پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیفکن، و آنچه را به پاکیزگی