از نظر علی علیهالسّلام منشاء اصلی حکومت یک سلسله ارزشهای معنوی است؛ آن کسی میتواند بر مردم حکومت کند و ولایت امر مردم را به عهده بگیرد که از یک خصوصیاتی برخوردار باشد. نگاه کنید به نامههای فراوان علی علیهالسّلام به معاویه و به طلحه و زبیر و به عاملان خود و به مردم کوفه و به مردم مصر، نامههای فراوانی که اگر یکیاش را هم بخواهیم اینجا بخوانیم وقت زیادی را خواهد گرفت. او حکومت را و ولایت امر مردم را ناشی از یک ارزش معنوی میداند، اما فقط این ارزش معنوی هم کافی نیست برای اینکه انسان فعلاً و عملاً حاکم و والی باشد، بلکه مردم هم در اینجا سهمی دارند و آن بیعت است. امیرالمؤمنین در هر دو بخش تصریحاتی دارد که متأسفانه نمیخواهم وقت را حالا به این بگذرانم. آنچه دربارهی اهل بیت آمده آن را هم اضافه کنید به نامههای امام به رقبای حکومتش در آن زمان که اشاره کردم، در کنار این، آن بیاناتی که دربارهی اهل بیت وارد شده همچنین میتواند آن ارزشهای معنوی که ملاک حکومت هست اینها را بیان کند و مشخص کند. اما فقط این نیست، بلکه بیعت هم شرط است. «انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیهم فلم یکن للشاهد عن یختار و لا للغائب عن یرد و انما الشوری للمهاجرین و الانصار فان اجتمعوا علی رجلٍ و سموه اماماً کان ذلک لله رضی»(۱) اگر مهاجر و انصار جمع بشوند و کسی را پیشوای خود بدانند و به امامت او گردن بنهند خدا بر این راضی است. بیعت منجز کنندهی حق خلافت است؛ آن ارزشها آن وقتی میتواند فعلاً و عملاً کسی را به مقام ولایت امر برساند که مردم هم او را بپذیرند و قبول کنند، که این مسأله در باب نقش مردم در حکومت باز مورد توجه قرار میگیرد.
منشأ حکومت؛ ارزشهای معنوی و بیعت مردم
بیانات
آیتالله سیدعلی خامنهای
مطالب مرتبط
بیانات
بیانات در اولین کنگره بینالمللی نهجالبلاغهبسماللهالرحمنالرحیم بنده با تصور یک ساعت وقت میآمدم به جلسه و طبق معمول جلسات یک ساعت را به یک ساعت و نیم هم قابل افزایش میدانستم، لکن سه ربع ساعت وقت به بنده داده شده. مسألهی حکومت در نهجالبلاغه یک مسألهی بسیار گستردهای است. فکر میکنم برای
روایت
(نامه امام علیه السّلام به معاویه که پس از جنگ جمل در سال 36 هجری، توسّط جریر بن عبد اللّه فرستاده شد).علل مشروعیّت حکومت امام علیه السّلام:همانا کسانی با من بیعت کرده اند که با ابا بکر و عمر و عثمان، با همان شرایط بیعت کردند، پس آن که در بیعت حضور داشت نمی تواند خلیفه ای دیگر انتخاب کند، و آن کس که غایب بود نمی تواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است، پس اگر بر امامت کسی گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است، حال اگر کسی کار آنان را نکوهش کند یا بدعتی پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونی باز می گردانند، اگر سرباز زد با او پیکار می کنند،