• تاریخ: 1379/12/09

    بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر

امروز تئوریسین‏ها و تبلیغاتچی‏های غربی در صددند خطّ ارتجاع به غرب خط برگشتِ به همان تحمیل‏پذیری غربی را دوباره برگردانند. البته همان‏طور که گفتم، تحت عنوان یک تئوری شبه روشن‏فکرانه؛ به عنوان یک حرف نو؛ تئوری جهانی شدن و تئوری تغییر گفتمان. می‏گویند دانشجوی این دوره دیگر نمی‏تواند دانشجوی دوران ضدّ استعماری باشد. می‏گویند دوران ضدّیت با استعمار و استکبار و مرگ بر استکبار گفتن، گذشته است؛ دوران عدالت‏خواهی و مبارزه‏ی با سرمایه‏داری سرآمده است؛ دوران آرمان‏خواهی و تبرّی و تولّای سیاسی تمام شده است؛ گفتمان جدید دانشجویی عبارت است از گفتمان جهانی، جهانی شدن، گفتمان واقع‏بینی، گفتمان پیوستن به نظم نوین جهانی؛ یعنی سیاهی لشکر امریکا شدن! این جهانی شدن، اسمش جهانی شدن است؛ اما باطنش امریکایی شدن است. معنایش این است که ملت ایران علی‏رغم مجاهدتهایی که کرده، علی‏رغم پرچمهایی که بر قلّه‏های پیروزی کوبیده، علی‏رغم بیداری عظیمی که در ملتهای مسلمان به وجود آورده، باید دوباره مثل دوران قبل از انقلاب، سیاهی لشکر و عمله و ابزار تأمین منافع آمریکاییها شود. هدف به صورت لخت و پوست‏کنده جز این چیز دیگری نیست؛ اما می‏خواهند در زیر نامهای زیبا جهانی شدن و تحوّل و پیشرفت این هدف را پنهان کنند.البته بیست سال است که دستگاه‏ها و تئوریسین‏های غربی این حرفها را تکرار می‏کنند. چند سالی هم هست که در داخل کشور ما، یک عدّه آدم‏های غافل و نادان، یا مغرض و مجذوب، با زبانهای مختلف آن حرفها را بیان می‏کنند. مسأله‏ای که برای نظام به اصطلاح لیبرال دمکراسی که نه لیبرال است، نه دمکراسی؛ یعنی نظام استکبار و استثمار جهانی و کمپانیهای صهیونیستی و همپیمانان و همراهانشان مطرح است، هیچ‏چیز نیست جز اینکه بتوانند از مراکز قدرت خودشان، کاملًا انحصارطلبانه و تمامت‏خواهانه، کنترل همه‏ی مراکز اساسی منافع جهانی را در اختیار داشته باشند. انقلاب را به انحصارطلبی متّهم می‏کنند، برای اینکه انقلاب از سر راه انحصارطلبی آن‏ها برخیزد. دنیا را به عنوان دهکده‏ی جهانی معرفی می‏کنند، برای اینکه کدخدایی این دهکده را در اختیار بگیرند. شعار وحدت فرهنگی و جهانی‏گری فرهنگی می‏دهند، برای اینکه فرهنگ خودشان را بر تمام فرهنگهای عالم مسلّط کنند. در زمینه‏ی مسائل مربوط به خودشان، در زمینه‏ی فرهنگ غربی، در زمینه‏ی فرهنگهایی که زمینه‏ساز استعمار بوده، اجازه‏ی کوچک‏ترین خدشه و مناقشه‏ای در سطح بین‏المللی به هیچ‏کس نمی‏دهند؛ اما از شما می‏خواهند که در فرهنگ و باورها و عواطف و اصولِ خودتان معتقد به تکثّر و چندقرائتی باشید؛ اجازه بدهید در ایمان و فکر و فرهنگ و پایه‏های مستحکم اصولی شما هرکس طبق برداشت خودش حرف بزند و اظهار نظر کند؛ اما نسبت به خودشان چنین چیزی را اجازه نمی‏دهند! هیچ‏کس در سطح دنیا اجازه ندارد نسبت به منافع امریکا نگاه چند قرائتی داشته باشد. هرجا منافعشان اقتضاء کند، با قاطعیت وارد می‏شوند. اگر بپرسند بر چه اساس وارد شده‏اید، یک مبنای فکری هم برایش درست می‏کنند! همین چند روز قبل از این، گفته شد که طرحی در کنگره‏ی امریکا مطرح شده که رئیس‏جمهور این کشور حق داشته باشد مخالفان خودش را در هر نقطه‏ای از دنیا ترور کند! اگر بپرسند چرا، استدلالی برای آن مطرح می‏کنند؛ استدلالی که توجیه‏کننده‏ی منافع امریکاست؛ اما از من و شما می‏خواهند ما هم با همان دید به آن استدلال نگاه کنیم و با همه‏ی وجود و با همه‏ی ایمان آن را بپذیریم. زورگویی از این بالاتر؟!