چند جور انحراف ممکن است [در مسئله پیشرفت پیش بیاید:]
یکی این است که کسانی دنیا را اصل بدانند و از آخرت فراموش کنند؛ یعنی همهی تلاش جامعه و برنامهریزان و سیاستگذاران و حکومت، برای این باشد که زندگی مردم را از لحاظ دنیائی آباد کنند: مردم پول داشته باشند، ثروت داشته باشند، راحت باشند، مشکل مسکن نداشته باشند، مشکل ازدواج نداشته باشند، مشکل بیکاری نداشته باشند؛ فقط همین! اما از لحاظ معنوی در چه وضعی باشند، مطلقاً مورد توجه قرار نگیرد. این یک انحراف است.
یک انحراف دیگر این است که از دنیا غفلت کنند؛ از دنیا غفلت کردن یعنی از مواهب حیات و مواهب زندگی غفلت کردن و به آن بیاعتنائی کردن؛ این هم یک انحراف دیگر است. مثل بسیاری از گرفتاریهائی که در مجموعهی دینداران در گذشته اتفاق افتاده: اقبال به مسائل اخروی و دینی، و بیتوجهی به مواهب عالم حیات و استعدادهائی که خدای متعال در این عالم قرار داده است؛ این هم یکی از انحرافهاست. «هو الذّی انشأکم من الارض و استعمرکم فیها»؛ (1) خدا شما را مأمور کرده است به آبادی زمین. آبادی یعنی چه؟ یعنی استعدادهای بیپایانی که در عالم ماده وجود دارد را یکی یکی کشف کردن، آنها را در معرض استفادهی انسان قرار دادن و انسان را به این وسیله به جلو بردن. این مسئلهی علم و تولید علم و این مسائلی که ما میگوئیم، ناظر به این است.
یک انحراف دیگر هم این است که انسان در زندگی شخصی خود، مواهب حیات و نیازهای مادی را دست کم بگیرد و مورد بیاعتنائی قرار بدهد؛ این هم در اسلام گفته نشده، خواسته نشده؛ بلکه عکسش خواسته شده: «لیس منّا من ترک اخرته لدنیاه و لا من ترک دنیاه لاخرته». (2) اگر آخرت را به خاطر دنیا ترک کردید در این امتحان مردودید؛ اگر دنیا را هم به خاطر آخرت ترک کردید در این امتحان مردوید. این خیلی مهم است. امیرالمؤمنین به کسی برخورد کرد که زن و زندگی و خانه و همه چیز را کنار گذاشته بود و به عبادت پرداخته بود؛ فرمود: «یا عدّی نفسه»،(3) ای دشمن کوچک خویشتن! با خودت داری دشمنی میکنی؛ خدا این را از تو نخواسته. «قل من حرّم زینة اللَّه الّتی أخرج لعباده و الطّیّبات من الرّزق».(4) این هم این مطلب است. بنابراین تعادل دنیا و آخرت و نگاه به دنیا و آخرت - هم در برنامهریزی، هم در عمل شخصی و هم در ادارهی کشور - لازم است. این هم یک شاخص عمدهی پیشرفت است.