-
تاریخ: 1368/04/04
بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم
مطلبی که همهی ما باید به آن توجه کنیم، این است که دفاع از انقلاب و تشخیص مصلحت آن، کاری است که هم آسان و هم مشکل (سهل و ممتنع) میباشد. آسان است؛ چون فطرتهای پاک عامهی مردم آن را تشخیص میدهد. اگر شما به جمعیت عظیم مردم ایران نگاه کنید، خواهید دید که در همهی مسائل از اول انقلاب تا امروز، تقریباً عامهی مردم درست فکر کردهاند، درست تشخیص دادهاند و راه را خوب شناختهاند و اصولاً شبهه و وسوسه و خدشهیی در راه مستقیم آنها بهوجود نیامده و یا زود گذر بوده است. لذا مثلاً در جنگ، عموم مردم از شهرها و روستاها و قشرهای مختلف و زنها و خانوادهها عشایر و کارگران - مخصوصاً قشرهای مستضعف و محروم - هر چه در وسع و توانشان بود، برای جنگ انجام دادند. پس، این بدان معناست که عامهی مردم و متن جامعه، مصلحت انقلاب را تشخیص داده و درک میکنند.
اما از طرف دیگر، به نظر میرسد تشخیص مصلحت انقلاب و دفاع از آن مشکل است؛ چون بعضی از خواص و بعضی از کسانی که ادعا میکنند مسائل کشور یا مسائل سیاسی را میشناسند، گاهی اشتباه میکنند و غلط میفهمند و کج تشخیص میدهند و بد عمل میکنند. کسانیکه ادعا میکردند مسائل سیاسی ایران را مثلاً از چهل سال پیش آگاهند، گاهی در مسایلِ واضحِ امروز، درمیمانند. چیزی را که مردم بروشنی میفهمند، بعضی از این افراد به اصطلاح صاحبنظر و فهیم، تشخیص نمیدهند! معلوم میشود چنین فهمی مشکلاتی دارد و خیلی هم آسان نیست.
به عنوان مثال، در قضیهی جنگ مردم خوب فهمیدند چه کار میکنند. هرکس به صحنه نگاه میکرد، متوجه قضایا میشد. دشمنان اسلام، جنگی را بر انقلاب ما تحمیل کردند، به مرزهای ما هجوم آوردند، آتش زدند، مردم غیرنظامی را از میان بیابانها اسیر گرفتند، برخی از شهرها و روستاهای ما را ویران کردند و فجایع زیادی آفریدند. هر کس با ذهن سالم به این وقایع نگاه کند، خواهد فهمید که در اینجا وظیفه عبارت از دفاع کردن و دشمن را بر سر جای خود نشاندن است. چه کسی بود که با ذهن صحیح و سالم و بیغرض و مرض، به قضیه نگاه کند و این حقیقت را نفهمد؟ معلوم است که اگر ملتی از خودش دفاع نکند، لایق زندگی کردن و مستقل ماندن و حتّی ترحم نیست. مردم خوب فهمیدند که باید بدون اعتماد و اتکای به تلاشهای بهاصطلاح سیاسییی که در سطح بینالمللی انجام میگرفت و هیچ کدام به نفع ملت ایران نبود، خودشان آستینها را مردانه بالا بزنند و از لذات کوچک زندگی بگذرند تا بتوانند سرنوشت خویش را از دست دشمنان خارج کنند.
در همان موقع که مردم این مسأله را خوب میفهمیدند، تعدادی علیه جنگ و دفاع و عزیمت به جبهه اعتراض میکردند و فریاد میکشیدند و شبنامه پخش میکردند! رادیوهای خارجی نیز حرف اینها را بزرگ میکردند و در دنیا پخش مینمودند تا شاید ملت ما آنها را بشنود و عزمش سست گردد. به یمن بیداری ملت، نتوانستند این کار را بکنند.
مثال دیگر در این خصوص، مسألهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و موضع محکم و ضد استکباری نظام و مسؤولان سیاست خارجی در مقابل زورگوییهای امریکاست. مردم، شعار «مرگ بر امریکا» را هرگز از زبان نینداختهاند؛ ولی در طول این چند سال، یک عده به اصطلاح عقلا و مصلحتاندیشها، همیشه مصلحتاندیشانه و به اصطلاح عاقلانه، مردم و مسؤولان نظام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان را نصیحت میکردند که شما چرا بیخود با امریکا - که در دنیا قدرتی است - رزمآوری و مبارزه میکنید؟! چرا خود را با غول وحشتناکی به جنگ میاندازید؟! این هم از همان جاهایی است که مردم ماهیت آن را فهمیدهاند؛ اما بعضی از خواص نفهمیدند! آنها خیال میکردند که جمهوری اسلامی بدون هیچ علت و دلیلی، اقدام به ایجاد دشمنی با غول پر قدرتی در سطح جهان کرده است؛ در حالی که قضیه این نبود.