• تاریخ: 1382/09/26

    بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین

امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام امام دادگران عالم و مظهر تقوا و عدالت است. وقتی بعد از قتل عثمان در خانه‏اش ریختند تا ایشان را به صحنه‏ی خلافت بیاورند، حضرت نمی‏آمد و قبول نمی‏کرد- البته دلیلهایی دارد که بحث بسیار مهم و پرمعنایی است- بعد از قبول هم فرمود: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظّة ظالم و سغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها »؛ اگر وظیفه‏ی من با توجّه، قبول، بیعت و خواست مردم بر من مسجّل و منجّز نمی‏شد که در مقابل ظلم بایستم و با تبعیض مبارزه و از مظلوم دفاع کنم، بازهم قبول نمی‏کردم. یعنی امیر المؤمنین می‏گوید من قدرت را به‏خاطر قدرت نمی‏خواهم. حالا بعضیها افتخار می‏کنند: ما باید برویم، تا قدرت را به دست بگیریم! قدرت را برای چه می‏خواهیم؟ اگر قدرت برای خود قدرت است، وِزر و وبال است؛ اگر قدرت برای مبارزه با ظالم در همه‏ی ابعاد ظلم و ستم- داخلی، اجتماعی و اقتصادی که حادترینش است- می‏باشد، خوب است. بنابراین، پایه‏ی مشروعیت حکومت فقط رأی مردم نیست؛ پایه‏ی اصلی تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. لذا رأی مردم هم لازم است. اسلام برای رأی مردم اهمیت قائل است. فرق بین دمکراسی غربی و مردم‏سالاری دینی که ما مطرح می‏کنیم، همین‏جاست.