• تاریخ: 1370/09/20

    بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی

ما را در مورد دانشگاه باید مشخص بکند. یعنی ما بایستی در دانشگاه، دین و روحیه‏ی انقلابی و بیزاری از وابستگی ملی را مورد توجه قرار بدهیم؛ بخصوص این نکته‏ی وابستگی، یعنی همان چیزی که متأسفانه امروز کشورهای کوچک دنیا کوچک از لحاظ وضع سیاسی و موقعیت سیاسی و کشورهای سابق به اصطلاح جهان سوم و عمدتاً کشورهای اسلامی، دچار آن هستند و چشمشان به آن طرف است.این وابستگی را نباید با اشتیاق به فراگیری علم که هرجا انسان آن را بیابد، دنبال آن خواهد رفت اشتباه کرد. گاهی علم در دست دشمن ماست؛ پیش دشمن می‏رویم، زانو می‏زنیم و از او علم را فرامی‏گیریم؛ این اشکالی ندارد. ارزش علم فراتر از این است که انسان به خاطر آن، حتّی سراغ کسی که با او مخالف است، نرود. این یک بحث است؛ تحت تأثیر آن دشمن قرار گرفتن از غیر جنبه‏ی علم یعنی جنبه‏ی سیاست، فرهنگ و چیزهای دیگر یک بحث دیگر است. آنچه که برای ما درست کردند، این دومی است. آنچه که برای به اصطلاح رایج جهان سوم خواستند و برنامه‏ریزی کردند، این دومی است. اتفاقاً کاری کردند که اولی انجام نگیرد.این معضل بزرگ فرار مغزها که الآن دهها سال است در جهان عقب‏افتاده‏ی کنونی مطرح است، بخشی از همین قضیه است. این‏ها زبده‏ها و خوب‏ها را می‏ربایند و می‏برند و اجازه نمی‏دهند حتّی آن‏هایی که یاد می‏گیرند و استعداد دارند، برای آن کشورها به کار بیفتند. بنابراین، این مسأله‏ی دوم، اگر نگوییم که بیشتر از مسأله‏ی اول در دانشگاهها اهمیت دارد، حد اقل به قدر مسأله‏ی اول اهمیت دارد.دین را باید در دانشگاهها زنده کرد. دانشگاه ما بی‏دین متولد شده است؛ اینکه روشن است. دانشگاه به سبک کنونی، از ابتدا بی‏دین متولد شده؛ یعنی طراحی کردند که دانشگاه، بی‏دین زاییده بشود. این معنایش آن نیست که فلان مؤسس یک دانشگاه، آدم متدینی بوده یا نبوده؛ اصلًا به آن ربطی ندارد؛ بنای دانشگاه، یک بنای غیر دینی، بلکه ضد دینی بوده است؛ مثل روشن‏فکری کشور ما، که از ابتدا بی‏دین متولد شده است.خاصیت دین اصیل و عمیق این است که برای نفوذ در دستگاه‏ها و در جاهای مختلف و در محیطهای انسانی، منتظر اجازه‏ی کسی نمی‏ماند. دین، در دانشگاه و در محیط روشن‏فکری و در علم هم نفوذ کرد و همه جا رفت؛ لیکن بنا، بنای غلطی بود. این بنا بایستی دگرگون بشود و نگذاریم دوباره آن‏گونه بشود؛ البته دشمن هم بی‏کار نمی‏ماند.بعد از انقلاب، برای انقلاب فرهنگی به معنای برگرداندن محیط دانشگاه به جهت‏گیری اسلامی واقعاً تلاش مشکوری شده است. تعدادی از اساتید، تعدادی از دانشجویان و تعدادی از مسئولان گوناگون، واقعاً کارهایی کردند که جزو ذخایر جاودانه‏ی آن‏ها پیش خدا و پیش این ملت است. این کارها تماماً مشکور، لیکن نیمه‏تمام است؛ کامل نیست. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یکی از اهم وظایف و واجبات خودش را این قرار بدهد که ما چه کنیم تا محیط دانشگاه، محیطی باشد که در آن، پرورش دانشجو، دینی، انقلابی، توأم با آگاهی سیاسی و با روحیه‏ی بانشاط دانشجویی باشد. این، یکی از کارهایی است که شما باید بکنید؛ اگر شما نکردید، دشمنان این ملت، نقطه‏ی مقابلش را خواهند کرد؛ کمااینکه الآن هم دارند می‏کنند؛ البته طرق مختلفی دارند.