-
تاریخ: 1390/05/19
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
فرض بفرمائید در کشور ترور اتفاق میافتد؛ شهید علیمحمدی، شهید شهریاری، شهید رضائینژاد را ترور میکنند. خب، این یک کار تروریستی است. یک وقت به این مسئله به چشم یک عمل تروریستیِ ضد امنیتی نگاه میکنیم؛ خب، انسان غصه هم میخورد؛ چند تا دانشمند ما مورد اصابت جنایت دشمن - یک چند تا تروریست - قرار گرفتند. یک وقت نه، با همان چشمِ جبههای نگاه میکنید: این یک حرکت در مجموعهی حرکتهای خصمانهی علیه نظام اسلامی است. مثلاً در جبههی جنگ مرزی با عراق - که هشت سال جنگ داشتیم - یک جا اگر چنانچه توپخانهی دشمن کار کند، معنایش این نیست که دشمن با اینجای بالخصوص کار دارد؛ این معنایش این است که این یک حرکتی است که دشمن دارد اینجا انجام میدهد، احتمالاً برای اینکه شما حواستان به اینجا منعطف شود، او به یک جای دیگر حمله کند - به قول خودشان حرکتهای پشتیبانی، که این در واقع حیله است - یا برای این است که رزمندهی ما را در اینجا تضعیف کند تا مثلاً بتواند یک حملهی سراسری انجام دهد. وقتی با این چشم نگاه میکنید، معلوم میشود که دشمن به دنبال کوبیدن حرکت علمی در کشور است؛ یعنی یکی از حلقههای توطئهی دشمن این است. چند تا حلقهی بههمپیوسته وجود دارد؛ مثلاً حلقههای تحریم اقتصادی، ترویج ابتذال، ترویج مواد مخدر، کارهای امنیتی، ایجاد تزلزل در مبانی و مسائل اعتقادی؛ چه اعتقاد به اسلام، چه اعتقاد به انقلاب. اینها حلقههای گوناگونِ بههمپیوسته است؛ یکی از این حلقهها هم - که مکمل این زنجیره است - کوبیدن حرکت علمی در کشور، با ترساندن دانشمند ما، با حذف دانشمند ماست. با این چشم به قضیه نگاه کنیم.اگر چنانچه به مجموعهی دشمن به چشم یک جبههی مستمری که وظائف را تقسیم کردند، نگاه کنیم، آن وقت احساس مسئولیت ما در هر قضیهای شکل تازهای به خودش میگیرد. حالا در همین قضیهی این ترورها، من عقیدهام این است که بچههای تشکلهای دانشجوئی در این قضیه کوتاه آمدند؛ یعنی کمعملی نشان دادند. باید این قضیه را بزرگ میکردید. البته نه اینکه بزرگ کنید - چون خودش بزرگ است - همان جور که هست، منعکس میکردید. ما حتّی ندیدیم تشکلهای ما پوستر این شهدا را هم چاپ کنند، منتشر کنند، پخش کنند، یادمان اینها را نگه دارند. نه، این موضوع اصلاً نباید فراموش شود؛ این کار کوچکی نیست. مسئلهی علم در کشور، یک حلقهای است از آن زنجیره، که این حلقه درست متوجه به آن نقطهی اصلی و اساسی است که ما ده دوازده سال است داریم این را دنبال میکنیم. گفتیم «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است؛ هر کسی که دارای علم و دارای این اقتدار شد، طبق این روایت، «صال»؛ میتواند بر محیط جهان حکمفرمائی کند، یعنی اهداف خودش را دنبال کند؛ هر کسی مالک آن نشد، «صیل علیه»؛(4) یعنی بر او حکمفرمائی خواهد شد. این منطق ماست در این حرکت علمیِ ده پانزده ساله. الان خوشبختانه تا حدود زیادی هم این حرکت علمی در کشور به ثمر رسیده. میخواهند این را متوقف کنند؛ خب، در مقابل این باید حساسیت نشان بدهید.