• تاریخ: 1388/12/06

    بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

اساس نظام اسلامی بر اطاعت از خداوند است؛ این آن مایز اصلی است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول»، «ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه». بنابراین اساس نظام اسلامی، اطاعت از خدای متعال است.اطاعت از خدای متعال، چند مرتبه دارد، چند مرحله دارد: یک اطاعت، اطاعت موردی است. در مواردی خدای متعال می‌فرماید که این عمل را انجام دهید- و لو این مسئله، مسئله‌ی شخصی است- مثلًا نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه‌ی امور. این یک‌جور اطاعت است که انسان امر الهی را اطاعت می‌کند، نهی الهی را اطاعت می‌کند. از این مهم‌تر، اطاعت خطی است. یعنی روش و راه و نقشه‌ای که خدای متعال برای زندگی معین می‌کند؛ این را یک مجموعه‌ای از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اعمال فردی حاصل نمی‌شود؛ این یک حالت دیگری است، یک مسئله‌ی دیگری است، مسئله‌ی بالاتری است؛ یک کار جمعی نیاز دارد تا اینکه نقشه‌ی الهی، هندسه‌ی الهی در وضع جامعه‌ی اسلامی تحقق پیدا کند. فرض بفرمائید که در مکه مسلمانها اعمال خودشان را انجام می‌دادند؛ اما جامعه‌ی اسلامی در مکه با جامعه‌ی اسلامی در مدینه که حکومت اسلامی در آن تشکیل شد، متفاوت است. یک کار جدید، یک حرکتِ فراتر از حرکات فردی به وجود آمد و لازم است؛ که اگر این تحقق پیدا کرد، آن وقت «لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛ زندگی، زندگی خوبی خواهد شد؛ زندگی سعادتمندانه‌ای خواهد شد؛ آثار و برکات و نتائج مطلوبی که بر اطاعت امر الهی مترتب است، بر زندگی مترتب خواهد شد.نظام اسلامی‌ به انسانها سعادت می‌دهد. نظام اسلامی‌ هم یعنی آن نظامی که مبنی بر هندسه‌ی الهی است برای جامعه‌؛ مبنی بر نقشه‌ی خداست در جامعه‌. اگر این نقشه تحقق پیدا کرد، خیلی از تخلفات فردی و شخصی و جزئی قابل اغماض خواهد بود. روایت معروفی است که نقل حدیث قدسی را می‌کند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه و لو کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة». نقطه‌ی مقابلش: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة اطاعت اماما عادلا من اللَّه و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة». یعنی کار فردی و تخلف فردی در یک نظام عظیم اجتماعی که حرکت عمومی به یک سمت درستی است، قابل اغماض است؛ یا شاید به تعبیر دقیق‌تر، قابل اصلاح است؛ بالاخره می‌تواند این جامعه را، این افراد را به سرمنزل مقصود برساند؛ برخلاف اینکه اگر چنانچه نه، اعمال فردی درست بود، اما روابط اجتماعی، نظامات اجتماعی، نظامات غلطی بود، نظامات جائری بود، نظاماتِ از ناحیه‌ی خدا نبود، از ناحیه‌ی شیطان بود، از ناحیه‌ی نفس بود، اعمال فردی نمی‌تواند این جامعه را بالاخره به سرمنزل مقصود برساند؛ آن چیزی که مطلوب شرایع الهی است از سعادت انسان، آن را نمی‌تواند برایشان به وجود بیاورد. بنابراین مسئله‌ی اطاعت کلان و اینکه انسان خط الهی را جستجو کند و بیابد و آن را دنبال کند، بسیار اهمیت پیدا می‌کند.نظام اسلامی بر اساس توحید است. پایه‌ی اصلی، توحید است. پایه‌ی مهم دیگر، مسئله‌ی عدل است. پایه‌ی مهم دیگر، مسئله‌ی تکریم انسان و کرامت انسان و آراء انسان و این‌هاست.خوب، اگر چنانچه با این دید به جامعه‌ی اسلامیِ خودمان نگاه کنیم، خواهیم دید که نظام اسلامی توانسته است یک حرکت عظیمی را در دنیای اسلام نسبت به این مجموعه‌ی خاص به وجود بیاورد که با هیچ حرکت فردی‌ای امکان‌پذیر نبود. یعنی امروز وقتی به دنیای اسلام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آن جامعه‌ای که بر شکل و هندسه‌ی الهی تشکیل شده، نظام جمهوری اسلامی است.اساس، اساس الهی است. البته نقصهائی وجود دارد، ضعفهائی وجود دارد؛ باید این ضعفها را جبران کرد و درست کرد و در صدد اصلاح برآمد. مثل این است که فرض بفرمائید یک قطاری بر روی یک ریلی قرار دارد و به سمت یک هدفی دارد حرکت می‌کند. در داخل این قطار، البته مسلّم است کسانی به وظائفشان عمل می‌کنند، کسانی عمل نمی‌کنند، کسانی زمین را کثیف می‌کنند، آشغال جمع می‌کنند، کسانی مراقب وظائفشان هستند، کسانی نیستند؛ لیکن این قطار به سمت هدف دارد حرکت می‌کند و بلاشک به هدف خواهد رسید.مسائل جزئی داخل جامعه را می‌شود اصلاح کرد. جزئی که عرض می‌کنیم، نه اینکه بی‌اهمیت است- دارای اهمیت است- لیکن مسائل فردی و شخصی و جزئی و مربوط به اشخاص است؛ این‌ها را می‌شود اصلاح کرد. اساس این است که انسان بتواند نظام را حفظ کند. چالش اصلی نظام اسلامی از روز اول تا امروز این بوده است؛ یعنی حفظ نظام اسلامی و حفظ این اساس و حفظ آن مرزها و شاخصهائی که این نظام را از بقیه‌ی نظامهای دنیا جدا می‌کند.