بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
ایّام ولادت با سعادت حضرت صدّیقه طاهره سلاماللَّهعلیها و همچنین حلول هفته دولت را به شما دوستان عزیز که سنگینی بار این مسؤولیت بزرگ را بر دوش خود احساس میکنید و مشغول فعالیت و تلاش هستید، تبریک عرض میکنم.
بیاناتی که دوستان کردند و گزارشی که داده شد، خیلی خوب و برای بنده هم مفید بود. تفصیل و تشریح این گزارشها و ارائه اطّلاعات دقیق و آمارهای صحیح به افکار عمومی، بسیار مفید و کار لازمی است. از اینکه دوستان این گزارشها را تهیه و بیان کردند تشکّر میکنیم؛ مخصوصاً بیانات جناب آقای «خاتمی» بسیار خوب، درست و روشن بود.
آنچه من میخواهم عرض کنم این است که دولت در واقع فعّالِ اصلی در صحنه کشور است و هر گونه موفّقیتی که برای دولت بهوجود آید، موفّقیت نظام اسلامی است. اگر خدای نکرده برای دولت در فعّالیتهای گوناگونش، رکود یا توقّف یا ناکامی پیش آید، این ناکامی و عدم موفّقیت هم برای اصل نظام تلقّی خواهد شد. این حقیقت چند بُعد پیدا میکند. نمیشود بین نظام و دستهای اجراییِ نظام تفکیک کنیم؛ نمیشود بگوییم ما دولتی بیتوفیق و بیبرنامه داریم؛ اما نظاممان کارآمد و موفّق است. توفیقات نظام، در توفیقات دولت - به عنوان بخش اصلی ادارهکننده کشور - تجسّم پیدا میکند. یک بُعد این مسأله این است که هیچ کس نباید از این حقیقت غفلت کند که آرزوی موفّقیت دولت، یک آرزوی انقلابی و ملی است. همه کسانی که دلسوزند و به سرنوشت کشور و نظام علاقهمندند، باید آرزو و دعا و تلاششان این باشد که دولت در بخشهای مختلف، توفیقاتی را که شایسته زمان و شایسته نیاز کشور است، به دست آورد. اگر فرض کنیم کسی به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخی تحلیلها و استنتاجهای سیاسیِ طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفّق نشود، یا در عمل برای عدم موفّقیت دولت کاری بکند و حرکتی انجام دهد، این بههیچوجه پذیرفته نیست.
البته معنای این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچکس حق ندارد از دولت انتقاد کند؛ چون انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم میکند. اگر انتقادی دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته میشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجوییِ غیرمنصفانهای هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومی و واقعیّتهای بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمیخواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب بههیچوجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهی کسی نمیتواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند.
البته شما مسؤولان دولت هم که بخشهای گوناگون در اختیارتان است، از انتقاد نه بترسید، نه خشمگین و ناامید شوید. اینطور هم نباشد که اگر روزنامه یا شخصی به بخشی از بخشهای دولت یا به کاری که دولت پدید میآورد، انتقاد میکند، مسؤولان آن بخش یا مسؤولان دولتی سراسیمه شوند. گاهی اوقات انسان میبیند یک حالت سراسیمگی در اینها پیدا میشود؛ نه، بههیچوجه سراسیمه نشوید؛ بالاخره انتقاد وجود دارد. معروف است میگویند: «من صنّف استهدف(۱)»؛ کسی که یک کتاب بنویسد، هدف قرار میگیرد. حالا یک کتاب نوشتن کجا و دهها کتاب فعّالیت کردن و حرکت کردن و اقدام کردن کجا؟ بالاخره راهِ مورد انتقاد قرار نگرفتن این است که انسان به کنج انزوایی بخزد و هیچ اقدامی نکند، یا اگر مسؤولیتی میپذیرد، خدای نکرده به لوازم آن مسؤولیت عمل نکند تا مثلاً کسی به انتقاد از او نپردازد و برخلاف توقّع او کاری صورت نگرفته باشد. نه؛ بالاخره حرکتی صورت میگیرد؛ ممکن است مخالفان و منتقدانی داشته باشد. ممکن است یک اقدام شما کسانی را بحق یا بناحق عصبانی کند و آنها چیزی بگویند. وقتی کار شما مبتنی بر مقدّمات منطقی است، باید آن را ادامه دهید.
البته موانعی هم سرِ راهِ دولت و سرِ راهِ هر کار سازندهای وجود دارد؛ کمااینکه از اوّل انقلاب تا امروز موانعی سرِ راهِ کلّ نظام وجود داشته است. موانع نباید کسی را بترساند. هنر مدیریّت همین است که از موانع عبور کند. موانع نه باید انسان را متوقّف کند - فضلاً از اینکه به قهقرا بکشاند و به عقب برگرداند - نه باید انسان را مأیوس نماید و بگوید چون در مقابل ما این مانع بهوجود آمد، پس نمیشود جلو رفت. نه؛ باید مانع را از بین برد یا از مانع عبور کرد یا یک راه غیرمواجه با مانع جستجو نمود. نباید مانع را بزرگ کرد و گفت نمیشود کار کنیم. نه؛ باید کار و تلاش کرد.
به نظر من اصلِ قضیه این است که ما اگر در کار خود احساس مسؤولیت داشته باشیم و کار را بر مبانی منطقی استوار کنیم، چنانچه نقصی هم در کار به وجود آید، علاوه بر اینکه خدای متعال ما را مؤاخذه نخواهد کرد - چون «لا یکلّف اللَّه نفساً الّا وسعها(۲)» - مردم هم ما را مؤاخذه نخواهند کرد؛ مردم هم خلاف توقّعشان نخواهد بود. ما باید تلاش خود را بکنیم و کار را بر پایه منطقی استوار سازیم. وقتی میگوییم پایه منطقی، معنایش این نیست که حتماً و صددرصد درست است؛ نه، ممکن است منطق ما درست هم نباشد؛ اما باید تلاشمان را برای جستجو از یک منطقِ درست آغاز کنیم و کار را بر پایه درستی استوار سازیم و مشورتهای لازم را هم بکنیم.
البته نقش هیأت وزیران در این زمینه خیلی مهمّ است. من مکرّر، هم به جناب آقای خاتمی، هم قبل از ایشان به رئیس جمهور محترم قبلی و دوستان دیگر گفتهام: هیأت وزیران در زمینه بحثهای منطقی و کارآمد و منجر و منتهیِ به تصمیمگیری، خیلی میتواند نقش داشته باشد. باید قدر هیأت وزیران را دانست. البته گاهی هم موانع قانونیای وجود دارد؛ یعنی یا نقص قانون داریم - که طبعاً باید مراکز قانونگذاری این را برطرف کنند - یا اصطکاک قانونی وجود دارد. مثلاً فرض بفرمایید یک جا یک اقدام، وظیفه قوّه قضاییّه است که باید انجام دهد؛ اقدامی هم وظیفه وزیر یا مجموعه هیأت دولت یا فلان مرکز دولتی است که باید انجام دهد؛ اینها در اینجا با هم اصطکاک پیدا میکنند. در قانون بشری، از این قبیل اصطکاکها کم نیست؛ این هم راه حل دارد؛ اینطور موانع را هم میشود برطرف کرد. میشود با تفاهم بین قوا، گفتگوی بین مسؤولان قوا و تنظیم صمیمانه و واقعی روابط - نه تنظیم شکلی و برای از سر باز کردنِ آنچه در قانون اساسی آمده - موانع را برطرف کرد. تجربه ما این است که در مواردی، حتّی آنجایی که به نظر میرسیده گرههای دشوار و کوری وجود دارد، وقتی مسؤولان بالا و ارشد، با صداقت و مسؤولیتپذیری وارد میدان شدند، مشکلات بتدریج حل شده و میتواند حل شود. بعضی از موانع از نوع اصطکاکهایی است که به وجود میآید. اینها را میشود برطرف کرد.
تصوّر من این است که امروز چیزی که در کشور ما از هر طرف نگاه میکنیم، مورد نیاز است، مضاعف کردن و بهینه کردن تلاشهاست. ما سرمایه خوبی داریم. مسؤولان دولتی - یعنی شما برادران و خواهرانی که اینجا حضور دارید - افراد مؤمن، انقلابی و علاقهمند به کار و علاقهمند به انقلابند و رئیس جمهور محترم هم بحمداللَّه شخصیتی هستند که همّت ایشان این است که اهداف نظام اسلامی را تحقّق ببخشند. کار هم صورت میگیرد؛ یعنی واقعاً دولت در مدّت مسؤولیت خود - چه این دولت با این ترکیب، چه با ترکیب اندک متفاوتی که در دولت اوّلِ آقای رئیس جمهور وجود داشت - کارها و تلاشهای زیادی کرده است.
البته من باز هم تکرار میکنم: کارهایی که شما کردید، خیلی از آنها به اطّلاع مردم نرسیده است. از اظهاراتی که مردم میکنند، از شکایتهایی که مینویسند و از مراجعاتی که دارند، انسان میفهمد خیلی از آنها از بسیاری کارها در صحنه فعّالیت عظیم و همهجانبهای که این کارخانه بزرگ - که اسمش دولت است - انجام میدهد، واقعاً مطّلع نیستند. حتّی بعضی از افراد صاحبنظر، نخبه و کسانی که نظراتشان مورد اعتنا و اعتماد است، اظهاراتی میکنند که نشان میدهد از خیلی کارها خبر ندارند؛ این نقصِ تبلیغات شماست. با اینکه روی روابط عمومیها کار شده، اما به نظرم میرسد اطّلاعرسانیِ درستی از کارهای فراوانی که صورت گرفته، انجام نمیگیرد. اعتقادم این است همین تلاشی را که انجام میگیرد، با کم کردن اصطکاکهای میانبخشی که در داخل دولت وجود دارد و همکاریهای فراوان و لازمِ بخشهای مختلف دولتی، باید مضاعف و در واقع بهینه کرد، والّا شما زحمت میکشید، کوشش میکنید، ساعات زیادی وقت میگذارید و کار را دنبال میکنید. باید دید آنجایی که ناهماهنگی بین بخشهای مختلف وجود دارد، کجاست؛ آنجایی که سیاستِ بخشی یک قسمت، اقدام یا سیاست بخش دیگر را کُند و یا احیاناً خنثی میکند، کجاست. انسان چنین مواردی را مشاهده میکند. مواردی را من، هم از اظهارات جناب آقای خاتمی، هم از اظهارات دوستان مشترک در دولت - در ملاقاتهایی که با من دارند - و هم در گزارشهای گوناگون میبینم که باید اینطور چیزها به حداقل برسد؛ یعنی در بین بخشهای مختلف باید هماهنگی باشد.
صداقت و مسؤولیتپذیری باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسؤولیتپذیری داشته باشد. بر مبنای یک پایه منطقی، کار را انجام دهید و مسؤولیتش را هم به گردن بگیرید؛ بگویید این کار را کردم، مسؤولیتش هم با من است. از مسؤولیت نباید هراس داشت. آن چیزی که پیش خدای متعال و پیش مسؤولان ارشد نظام و پیش مردم عذر واقعی شمرده میشود، همین است که انسان بگوید من این اقدام را بر این اساس منطقی کردهام. پس باید یک اساس منطقیِ قانونی وجود داشته باشد، که ملاک هم قانون است. بنابراین هیچ مشکلی نباید وجود داشته باشد.
امروز یک جریان تبلیغاتیِ آشکار در دنیا وجود دارد که عمده تلاش آن برای این است که نظام و به تبع نظام، دولت را ناکارآمد جلوه دهد. همین تبلیغاتچیهایی که گاهی اوقات بخشهای مختلف نظام را به محافظه کار و اصلاح طلب تقسیم میکنند و میگویند ما طرفدار این بخش هستیم، مخالف آن بخش هستیم؛ این را تأیید میکنیم، آن را چه میکنیم؛ هرگز شنیده نشده که مثلاً بیایند بگویند وزارت صنایع ایران این اقدامات موفّق را انجام داده است. آیا شما در رادیوها و تبلیغات بیگانه، چنین چیزی شنیدهاید؟ یا بیایند بگویند در ایران مثلاً صدوبیست سد در دست بررسی یا اجراست. هرگز نمیآیند بگویند آمار دانشجو در کشور این تزاید عجیب را داشته یا کشور دارای موفّقیتهای علمی بوده است. اینها را هیچ وقت بیان نمیکنند؛ با اینکه اینها کار همان مجموعهای است که آنها میخواهند در یک حصّه جداگانه بگذارند و بگویند ما از آن حمایت میکنیم. هدف چیست؟ هدف این است که از مجموع، به سود نیّات پلید و اهداف خصمانه خود و علیه نظام اسلامی استفاده کنند. اگر در یک بخش حتّی موفّقیتی هم وجود داشته باشد، اینها حاضر نیستند به آن اعتراف کنند؛ اما اگر نقطه ضعفی وجود داشته باشد، همان را بزرگ میکنند - متعلّق به هر جناحی باشد - و به نظام نسبت میدهند. بنابراین امروز یک جریان تبلیغاتی وجود دارد و هدفش این است که نظام و دولت و قوّه قضاییّه و مسؤولان بخشهای گوناگون را ناکارآمد جلوه دهد؛ میخواهد مردم را مأیوس و دستاندرکاران و مدیران نظام را در سطوح مختلف دلسرد و دلمرده کند. شما باید با این جریان مبارزه کنید.
در درون تشکیلات خود به مدیرانی که زیردست شما هستند، نشاط و امید بدهید و آنها را وادار کنید کار را زیاد کنند. البته یک مقدار هم با پیگیری، کارها درست میشود. خوشبختانه در مجموع دستگاه دولت، بخشهایی برای پیگیری وجود دارد که اطّلاع پیدا کردم جناب آقای «عارف» بعضی از پیگیریها را انجام میدهند. اینها خیلی لازم است. اگر از طرف شما دستوری صادر میشود، اگر باید اقدامی صورت گیرد، اگر باید مصوّبهای اجرا شود، نباید بگذارید شما را از پیشرفت آن بیخبر بگذارند؛ یعنی باید دائم سؤال و پیگیری کنید. این خودش ایجاد نشاط مینماید و در رگهای دولت خون جاری میکند.
یکی از نکاتی که میخواهم بار دیگر روی آن تأکید کنم - البته در جلسات خصوصی با مسؤولان مختلف قوّه مجریّه این را مطرح کردهام، ولی الان هم باز میخواهم مجدّداً تکرار کنم - این است که مسأله مبارزه با فساد را جدّی بگیرید. ببینید! شما مینشینید برای کارهای سازنده برنامهریزی میکنید، تأمین سرمایه میکنید، صرفهجویی میکنید، برای اینکه بتوانید تعدادی شغل در فعّالیتهای صنعتی یا کشاورزی یا خدماتی یا ساختمانی و غیره به وجود آورید؛ اما بعد از گوشهای نقبی زده شود، یک شخص یا یک باند سودجو وارد میدان شود و همه یا بخش مهمی از چیزی را که شما به عنوان سرمایه ملی میخواهید استحصال کنید و به سود کشور به کار بزنید، بمکد واز بین ببرد و به سود خودش استحصال و مصادره کند. این چیز خیلی خطرناک و واقعاً نگران کنندهای است و این وجود دارد.
در بخشهای مختلفِ کاری کشور، عدّهای میخواهند مقابله با فساد را توجیه کنند؛ یک عدّه هم متقابلاً میخواهند فساد را بزرگ نمایند. به نظر من هر دو غلط است. بالأخره در همهجای دنیا انسان فسادپذیر است. هر انسانی اگر مراقب خود نباشد، فسادپذیر است. اینکه این همه در قرآن، نهجالبلاغه و روایات روی تقوا تکیه شده، به خاطر همین است. تقوا یعنی مراقبت از خود، برای اینکه انسان فاسد و منحرف نشود. وقتی مراقبت از خود نباشد، هر انسانی قابلیّت این را دارد که لغزش و فساد پیدا کند. بنابراین در گوشه و کنار باید وجود فساد را محتمل دانست. البته در جاهایی هم روشن است که وجود دارد.
ما نباید فساد را توجیه و یا در بیان آن مبالغه کنیم. عدّهای خیال میکنند فساد همه جا را گرفته؛ این چیزی است که متأسّفانه باز دستهای تبلیغاتی بیگانگان آن را دنبال میکند. وقتی بحث مبارزه با فساد مطرح میشود، یک فصل در این باب صحبت میکنند - میگویند این کار سیاسی است، هدف سیاسی دارد و سیاسیکاری است - تا اصل مبارزه با فساد را زیر سؤال ببرند. فصل دیگر، تبلیغات دروغین در باب تعمیم و گسترش فساد است. پیداست که هدف این است که هم افکار عمومی دلسرد و مأیوس شود و هم مبارزه با فساد واقعاً صورت نگیرد. وقتی نهضتِ مبارزه با فساد شروع میشود، هر کس بیاید در مقابل آن بایستد و بگوید نخیر، چنین چیزی نیست و این کار، سیاسی است و اگر در جایی برخورد شد، این را به سیاسیگری متّهم کند، به نظرم به این جریان تبلیغاتی کمک کرده است. من میخواهم این کار را خود دولت بکند.
به مناسبت هفته دولت، یکی از دوستان برای من یادداشتی نوشته - یادم نیست از کجا و کی بود - و گفته بودند در همه جای دنیا مبارزه با فساد، کار دولت است؛ چرا ما قوّه قضاییّه را مسؤول این کار میکنیم؟ من به این حرف معتقدم. معتقدم مبارزه با فساد، در درجه اوّل کار خود دولت است؛ بخصوص که دولتمردان سطح بالای ما - یعنی شما وزرای محترم، معاونان محترم رئیس جمهور و بقیه مسؤولان سطح بالای کشور - افراد پاکی هستند. شما میخواهید پاک کار بکنید؛ بنابراین میتوانید خودتان مبارزه کنید و بکنید. بخش قضا مربوط به مرحله آخرِ کار است. در قدیم میگفتند: آخرین دارو، داغ کردن است: «آخر الدّواء الکیّ(۳)». قبل از آنکه به داغ کردن برسد، انسان انواع و اقسام دواها را به کار میبرد؛ اگر خوب نشد، آن وقت محل زخم را داغ میکند، والّا تا وقتی میتواند با مرهم و مراقبت و تنظیف، بیمار را معالجه کند، محل زخم را داغ نمیکند. در بخشهای اقتصادی، پولی، صنعتی، خدماتی و دیگر بخشهای تولیدی و آنجایی که بخصوص معاملات خارجی و کلان وجود دارد، حضور شما حقیقتاً به عنوان مدّعی و معارضِ فساد و مفسد تلقّی شود. وقتی با این جدیّت دنبال رفع فساد رفتید، در جایی میبینید باید به قوّه قضاییّه بگویید ما از شما میخواهیم به این قضیه رسیدگی کنید. در این صورت با میل و خواست و مطالبه شما، قوّه قضاییّه وارد میدان خواهد شد. وقتی شما مبارزه نکنید، طبعاً وضع طور دیگری خواهد شد.
من میخواهم خواهش کنم که حتماً مسأله مبارزه با فساد را جدّی بگیرید و دنبال کنید. اینکه ما دو سه سال قبل گفتیم اصلاحات واقعی در کشور، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است، هر روز که میگذرد، اعتقاد بنده به این مسأله راسختر میشود. هیچ اصلاحی در کشور بدون پرداختن به این سه مقوله اساسی و بنیانی ممکن نیست صورت گیرد؛ اینها مادرِ همه اصلاحات است و باید بالاخره در کارها به این قضیه بپردازید.
نکته آخری که میخواهم عرض کنم، این است که حضور دشمن را در پشت پرده فرهنگ و سیاست جدّی بگیرید. این یک واقعیّت است و هرچه میگذرد، این حقیقت که دشمن در مقاصد پلید خود، امید زیادی به مقوله فرهنگ و مسائل سیاسی دارد، بیشتر واضح و آشکار میشود. نباید غافلانه و سادهلوحانه بعضی از پدیدهها را جدای از علّت و بریده از عامل اصلیاش تلقّی کرد و به این و آن نسبت داد. حقیقتاً دشمنان میخواهند از فضای فرهنگی کشور علیه انقلاب، نظام و دولت استفاده کنند. باز مجدّداً تأکید میکنم: هم به مردم اطّلاعرسانی کنید، خبر دهید و پیشرفتها را بگویید؛ هم اگر واقعاً موانعی وجود دارد، آنها را هم شفّاف با مردم در میان بگذارید. صرف اینکه ما بگوییم موانعی در کار هست، مردم را قانع نمیکند و آنها نمیپذیرند. اگر واقعاً موانعی وجود دارد و کسانی هستند و جریانی موجود است که نمیگذارد شما کار کنید، این را شفّاف و صریح به مردم بگویید. یا این است که حقیقتاً معلوم میشود این شخص یا این افراد یک حرکت مجرمانه انجام میدهند و نمیگذارند مسؤولان یا دولت کار کنند، که در این صورت باید به این جرم رسیدگی شود، یا این است که آن طرف هم منطقی دارد. بالاخره یا باید او را متقاعد کرد یا او شما را متقاعد کند. این را در معرض افکار عمومی بگذارید و صریح و روشن و شفّاف با مردم در این زمینهها صحبت کنید. به نظر من این به پیشرفت کار کمک میکند.
خدای متعال قدرت و اراده لایتخلّف خود را بر پیروزی اسلام و مسلمین قرار داده است؛ نشانهها همه حاکی از این است. ملت عزیز ما با تلاش و مجاهدت خود و با گذشت و فداکاریای که کرد، توانست رحمت الهی را هم در پیروزی انقلاب و هم در تداوم انقلاب و گسترش و تقویت روزافزون نظام تا امروز، جلب کند. همه قرائن این را نشان میدهد. اگر ما در خود، ضعف و نقص و خللی مشاهده کنیم که خدای نکرده مانع جلب رحمت الهی شود، در اخلاص این مردم هیچ تردیدی نداریم که این موجب جلب رحمت الهی است. مردم ما، خوب و مؤمن و بااخلاصند. اراده الهی بر این است که انشاءاللَّه پرچم اسلام روزبهروز در چشمهای مردم بیشتر جلوه کند. من از افراد مطّلع - کسانی که در محافل فرهنگی و دانشگاهی و علمی دنیا و بخصوص در کشورهای اسلامی حضور دارند - مکرّر این مطلب را شنیدهام که بدون مبالغه و بدون اینکه بخواهند خوشامد بگویند، این حقیقت را میگویند که امروز در دنیا - بخصوص در دنیای اسلام - جلوه نظام اسلامی روزبهروز بیشتر میشود. قدرتهای غولپیکر جهانی این همه علیه انقلاب رجزخوانی و آن را تخریب میکنند؛ درعینحال شما نگاه کنید ببینید اقبال مجموعه آحاد ملت و جوانان به انقلاب و علاقه آنها به مبانی انقلاب چقدر زیاد است؛ به مسؤولان چقدر اظهار ارادت و علاقه میکنند؛ در میدانهایی که حضورشان لازم است، حضور پیدا میکنند. اینها همه نعمتهای بزرگ الهی است؛ باید اینها را شکر کرد و قدر دانست و در جهت اراده و سنّت الهی حرکت کرد و همه نیروی خود را شکرگزارانه مصرف نمود.
من از یکایک شما دوستان به خاطر زحماتی که میکشید و تلاشی که میکنید و دلسوزیهایی که دارید، تشکّر میکنم. امیدوارم خدای متعال به شما قوّت دهد و کمک کند تا بتوانید انشاءاللَّه هرچه بیشتر و متمرکزتر تلاش خود را در جهت اهداف انقلاب به حرکت درآورید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) مستدرک الوسائل: ج۱، ص۶۲
۲) بقره: ۲۸۶
۳) نهجالبلاغه: خطبه ۱۶۸: «و اذا لم اجد یدّا فآخر الدّواء الکیّ.»