-
تاریخ: 1370/10/11
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر
اگر کسی باانصاف باشد و بخواهد این پدیدهی عظیم عالم را تحلیل بکند، به این نتیجه میرسد که همهی این برکات، از برکت خون همین جوانان و فرزندان شماست؛ از برکت همین رزمندگانی است که در مدت سالهای بعد از پیروزی انقلاب، در جبهههای مختلف حضور پیدا کردند؛ جان خود را مورد توجه قرار ندادند؛ هدفهای الهی را مورد توجه قرار دادند؛ بعضی به شهادت رسیدند، بعضی مجروح و جانباز شدند و در عین جوانی، از عافیت جسمانی محروم شدند؛ بعضی هم به اسارت دشمن درآمدند و سالها سختیهای زندان و شکنجهی تسلط دشمن عنود را تحمل کردند؛ اینها بودند که آن عزت و آن عظمت را برای اسلام به ارمغان آوردند. ای بسا پدر و مادری که جوان خود را درست نمیشناختند. من گاهی که با پدران یا مادران شهدای عزیز دربارهی شهیدشان گفتگو میکنم، آنها به من میگویند که فرزندشان تا زنده بود، عظمت روحی او را درست درک نمیکردند. جوان آنها، همان کودکی است که او را بزرگ کردهاند. پدران و مادران، درست نمیتوانند عظمت این مجاهد فیسبیلاللَّه را درک کنند؛ بلکه ملت نمیتواند عظمت این ستارگان درخشان را بفهمد. بنده عرض میکنم که ما هنوز قادر نیستیم عظمت کار این شهدای عزیز را درست تشخیص بدهیم. آیا میدانید که این شهدای بزرگوار ما - همین جوانان فداکار ما، همین بسیجیِ مؤمنِ پُرشورِ عاشقوش ما، یا ارتشی و سپاهی ما - چه عظمتی در دنیا و در تاریخ آفریدهاند؟ اسلام را در کنج انزوا قرار داده بودند. جهانخواران و غارتگران عالم، داشتند کاری میکردند که از اسلام نامی بر صفحهی روزگار و در دلهای مردم باقی نماند؛ قصد داشتند اسلام را بکلی از بیخ و بن برکنند. این کار را آسان هم نکرده بودند؛ میلیاردها خرج کردند. نقشهکشها و متفکران مزدورشان، شبها و روزها و سالهای متمادی فکر کردند، آدمها کشتند، شهرها ویران کردند، حکومتها بردند و حکومتها به جای آنها آوردند، در همهی جای کشورهای اسلامی علما را کشتند، مدارس را ویران کردند، نام دین را از صفحهی در و دیوار شهرها شستند، تا شاید بتواند اسلام را از بین ببرند.