اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجسالهی حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمدهی آنچه برای آن بزرگوار در این مدّت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسألهی عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همهی امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجههی همّت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَّه لان ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا، و اُجرّ فی الاغلال مصفّدا، احبّ الیّ من أن القی اللَّه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطام(1)»؛ یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتّی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهی مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حلّ آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس.
ایستادگی امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر منطق عدالتخواهی
بیانات
آیتالله سیدعلی خامنهای
مطالب مرتبط
بیانات
بیانات در خطبههای نمازجمعهبسماللَهالرحمنالرحیم الحمدللَه رب العالمین. نحمده و نستعینه. و نستغفره و نتوکل علیه. و نصلی و نسلم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیدنا و نبینا ابیالقاسم المصطفی محمد (صلیاللَهعلیه) و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدیین. سیما بقیةاللَه فی
روایت
(این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد).**پرهیز از ستمکاری:**سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، و یا با غل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم. چگونه بر کسی ستم کنم برای نفس خویش، که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود، و در خاک، زمانی طولانی اقامت می کند؟**پرهیز از امتیاز خواهی:**به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم که به شدّت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک من از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دید