• تاریخ: 1389/06/25

    بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

اینی که انسان می‏بیند طرف- حریف- دستپاچه شده، تلاش میکند، سراسیمه شده، به این در میزند، به آن در میزند، این فعالیت را میکند، آن را می‏بیند، این را می‏بیند؛ این پیداست که این طرفِ قضیه، قدرتی پیدا کرده است که او را مرعوب کرده، به هراس انداخته و سراسیمه کرده. اگر ما ضعیف بودیم، اگر ما آسیب‏پذیر بودیم، اگر میتوانستند با یک ضربت، ما را به زانو در بیاورند، این همه تلاش لازم نبود. این تلاش، نشانه‏ی اقتدار این طرف است؛ و واقع قضیه هم همین است، که حالا من اشاره خواهم کرد.این طرف نسبت به سه دهه‏ی قبلی قوی‏تر شده است، مجرب‏تر شده است، آگاه‏تر شده است، دستهای بازتری پیدا کرده است و متقابلًا دشمن ضعیف‏تر شده است. یک روز همه‏ی دنیای مستکبر، مجتمعاً علیه ایران بودند. یعنی واقعاً یک نقطه‏ی استراحتگاه وجود نداشت. در دهه‏ی اول انقلاب اینجور بود دیگر. شوروی یک قدرتی بود که فقط یک کشور که نبود، یک مجموعه‏ی عظیم از کشورها بود که مرکز، اینجا و در روسیه‏ی امروز بود؛ اروپای شرقی متعلق به اینها بود، غالب کشورهای آفریقائی و آمریکای‏ لاتین با اینها بودند و در آسیا بسیاری از اینها حساب میبردند. اینها علیه جمهوری اسلامی بودند. ما آن وقت برای یک سلاح متعارف به هیچ جا نمیتوانستیم مراجعه کنیم؛ یعنی هیچ کشوری در دنیا نبود که یک سلاح متعارف- مثلًا فرض کنید تانک- را بیست تا، سی تا اگر میخواستیم، به ما بفروشند. من همان وقت زمان ریاست جمهوریِ خودم، سفری کردم به یوگسلاوی، که علی‏الظاهر خیلی هم ما را تحویل گرفتند و احترام کردند و به‏به و چه‏چه هم کردند؛ اما هرچه اصرار کردیم، اینها حاضر نشدند به ما همین سلاحهای متعارف را بدهند. با اینکه یوگسلاوی جزو کشورهای مستقل بود، نه جزو غرب بود، نه جزو بلوک شرق بود؛ اما در عین حال حاضر نشدند. دیگران که خب، جای خود دارند.آن طرف هم بلوک غرب بود؛ آمریکا بود، اروپا بود، همین فرانسه‏ی امروز که حالا تبلیغات علیه ما میکنند و حرف علیه ما میزنند، آن روز «میراژ» علیه ما میفرستادند، «سوپر اتاندارد» علیه ما میدادند؛ یعنی حمله‏ی آن روز این کشورها علیه ما از حالا خیلی بیشتر بود. امروز آلمانها فرض کنید که یک حرفی در تبلیغاتشان- صدر اعظمشان یا دیگری- میزند؛ آن روز سلاح شیمیائی به صدام میدادند، کارخانه‏ی سلاح شیمیائی برایش درست میکردند؛ یعنی دشمنی‏ها آن روز عملی‏تر و فعالتر بود.امروز، این حرفها نیست، این خبرها نیست؛ یعنی نمیتوانند، زمینه‏ای برای آنها وجود ندارد، نه اینکه امروز نجیب‏تر شده‏اند، بهتر شده‏اند؛ نه، می‏بینند که نمیشود کاری‏اش کرد؛ یعنی این حجم عظیم، روزبه‏روز پرمغزتر هم شده، قوی‏تر هم شده. و غرب، امروز- این نکته‏ی مهمی است- احساس میکند که سلطه‏ی قدیمی‏اش بر دنیای اسلام متزلزل شده؛ یعنی اینهائی که در کشورهای اسلامی و عربی بی‏هیچ مانعی و رادعی میتاختند و جلو میرفتند، امروز می‏بینند نمیشود؛ نمیتوانند. این موج اسلامی آنها را وادار کرده، حتّی تجدیدنظر میخواهند بکنند، آن هم براشان مشکل شده. در بعضی از کشورها که وابستگی آنها به غرب واضح و آشکار است- مردمشان هم این را میدانند و ناراضی هستند- میخواهند یک تجدیدنظرهائی بکنند، بلکه بتوانند اوضاع را روبه‏راه بکنند، نمیتوانند؛ برای آنها یک راه بن‏بست است. امروز غرب در یک چنین موقعیتی است. خب، این ضعف طبعاً نتیجه‏اش همین است که بیایند سراغ این چیزها و قطعنامه صادر کنند. قطعنامه، یکی دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامه‏ای که دل ملتها، حتّی دل دولتها هم با او همراه نیست. همین دولتهائی که بعضی‏ها خودشان عضو شورای امنیتند و این قطعنامه‏ها را امضا میکنند، ما اطلاع داریم که حتّی بعضی از خود این دولتها راضی به این تحریمها نیستند؛ برای آنها یک عمل قسری است و یک عمل جبری است؛ یک رودربایستی سیاسی است. وضع این است.