در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام منصب حکومتی نباید وسیلهای برای راحتی و عیش و کسب دنیا برای خود باشد. این یک کاسبی مثل بقیهی کاسبیها نیست؛ این یک مسؤولیت پذیری است. اشتغال به این مسؤولیت نمیتواند برای این باشد که انسان چیزی به دست آورد، مالی جمع کند، آیندهی خود و فرزندانش را از این راه تأمین کند و یا در دنیا خوش بگذراند. پس هدف از قبول مناصب دولتی در نظام جمهوری اسلامی و نظام اسلامی چه باید باشد؟ هدف باید اجرای عدالت، تأمین آسایش مردم، فراهم کردن زمینهی جامعهی انسانی برای شکفتن استعدادها، برای تعالی انسانها و برای هدایت و صلاح بنیآدم باشد. وقتی که در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هدف این شد، آنگاه این بیاناتی که از آن بزرگوار میشنویم، همه معنا پیدا میکند.
امیرالمؤمنین میفرماید: من آمادهام که سختترین شرایط زندگی را برای خودم به وجود آورم؛ اما خدا را در حالی که به یکی از بندگان او ظلم کردهام، ملاقات نکنم؛ «واللَّه لان ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا و اجرّ فی الاغلال مصفّدا» اگر مرا با بدن برهنه بر روی خارها بیندازند، یا با زنجیرهای گران، دست و پایم را ببندند و روی زمین بکشانند، این شکنجهی جسمانی برای من قابل قبولتر و محبوبتر است از اینکه «القی اللَّه و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد و غاصباً لِشیءٍ من الحطام»؛(1) خدا را در حالی ملاقات کنم که به یک نفر ظلم کردهام، یا مال دنیا را برای خود جمع کردهام.