اسلام برای آزادی بشر آمد، هم آزادی از قید و بند فشار دستگاه‌های مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ایجاد حکومت عادلانه برای بشر، و هم آزادی از اندیشه‌ها و تصوّرات و اوهام حاکم بر زندگی انسان؛ که مسیر زندگی انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز کرده بود و پیش میبرد. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف کرده است: فی فِتَنٍ داسَتهُم باَخفافِها وَ وَطِئَتهُم باَظلافِها؛(۱) فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی که چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد؛ این وضعیّت مردمی بود که در آن منطقه‌ی پرمحنت و پرملال زندگی میکردند. در کشورهای بزرگ، در تمدّنهای موجود آن زمان هم که حکومتهایی داشتند، ملّتهایی داشتند، همین وضع به شکل دیگری حاکم بود. این‌جور نیست که فرض کنیم زمان ظهور اسلام جزیرةالعرب مردم بدبختی داشت و دیگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبه‌ی حکومتهای جائر و ظالم، نادیده گرفتن شأن انسان و انسانیّت، جنگهای خانمان‌براندازی که میان قدرتها و برای قدرت‌طلبی به راه انداخته میشد، زندگی مردم را تباه کرده بود. ملاحظه‌ی تاریخ نشان میدهد که دو تمدّن معروف آن روز، یعنی تمدّن ایران ساسانی و تمدّن امپراتوری رُم وضعیّتی داشتند که دل انسان به حال توده‌ی مردم و قشرهای مختلف انسانها که در آن جوامع زندگی میکردند، میسوزد؛ وضع زندگی آنها زندگی رقّت‌باری بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد کرد؛ این آزادی، نخست در دل انسان و در روح انسان به‌وجود می‌آید؛ و وقتی انسان احساس کرد آزادی را، احساس کرد نیاز به گسستن بندها را، نیروهای او تحت تأثیر این احساس قرار میگیرد و اگر همّت کند و حرکت کند، تحقّق عینی آزادی برای او به‌وجود می‌آید؛ اسلام این کار را برای انسانها کرد؛ امروز هم همان پیام هست در همه‌ی دنیا و در دنیای اسلام.