وقتی انسان قضاوت میکند، یک طرف را خرسند میکند، یک طرف را ناخرسند میکند - اما حتّی آن طرف ناخرسند هم در دل خود راضی است. اگر چنانچه عدالت را به خرج ندادیم، آن کسی هم که حکم ما به سود او بوده است، در دل به ما با بی‌اعتقادی، با استهزاء نگاه خواهد کرد؛ در دل به ما خواهد خندید. مسئله‌ی اساسی این است. باید همه‌ی تلاش بر این باشد. عدالت هم از جمله‌ی آن چیزهائی است که «الحقّ أوسع الأشیاء فی التّواصف و أضیقها فی التّناصف»؛(1) گفتنش آسان است، التزام به آن آسان نیست؛ خیلی سخت است. انسان با موانع بزرگی برخورد میکند. اگر عزم راسخ و توکل به خدا وجود نداشته باشد، انسان وسط راه خواهد ماند؛ این را باید در قوه‌ی قضائیه دائماً تزریق کرد، دائماً باید این روحیه را در سرتاسر قوه‌ی قضائیه پمپاژ کرد؛ که ما وظیفه‌مان تناصف است، ایجاد عدل است.