متن پرسش
سند دو آیه آخر سوره توبه و ماجرای آن چیست؟
پاسخ اجمالی
شأن نزول خاصی برای دو آیه آخر سوره توبه نقل نشده است، ولی چون مجموع سوره توبه در مقام بیان وضعیت مشرکان و برائت از آنان، و نبرد با کفار و جریان نفاق، و رفتار فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی منافقان بویژه رفتار و توطئههای آنان در مورد شخص پیامبر(ص) میباشد. خداوند متعال پیامبر خویش را از کار آنان با خبر ساخته و علاوه بر بیان اخبار سری و پشت پرده آنها، خصوصاً رفتار آنان در جنگ تبوک، جملهای از صفات پیامبر خویش را که منافقان در مقام استهزاء و اذیت او بودند، گوشزد کرده و با طرح اهمیت توسل به پیامبر(ص)، در پایان سوره، مطلب را به توحید خالص و توکل بر او و کفایت حق تعالی از دیگران به پایان میرساند؛ یعنی با بیان اینکه رسولی از خود شما برایتان آمده است که درد و رنج شما بر او گران و به هدایت شما مشتاق بوده و بر مؤمنان دلسوز و مهربان است، اگر از او روی برگردانید، خداوند او را کافی است.
پاسخ تفصیلی
در پاسخ به سؤال مطرح شده، قبل از بیان هر گونه مطلبی، توجه به این نکته ضروری است که به طور کلی، مراد و منظور سؤال کننده محترم از «سند» کاملاً روشن و مشخص نیست! و ظاهر این نحوه از سؤال، پاسخ خاصی که برآورنده نیاز ایشان باشد نخواهد داشت، لکن ممکن است هدف، فهم شأن نزول و یا تفسیر دو آیه مذکور باشد و یا به خاطر وجود اختلاف قرائتها در بخشی از آیات و یا وجود برخی روایات منقول از ائمه اطهار(ع) که در مقام تفسیر و تطبیق آیه، به گونه دیگری قرائت فرموده باشند، سؤال از سند گردیده است، و یا... .
به هر حال؛ از آنچه که به عنوان سند دو آیه آخر سوره توبه سؤال گردیده است، چیزی جز سند و مدرک تمام آیات الهی نخواهد بود و فرقی میان این آیات با سایر آیات وجود ندارد؛ لذا هر آنچه که در این کتاب الهی موجود میباشد، که به عنوان قرآن کریم نام دارد، کلام الهی است و مستند به خداوند است.[1] و مجموع قرآن موجود، به دلایل عقلی و نقلی مصون از تحریف میباشد که نیازمند سخن مستقلی به عنوان «عدم تحریف قرآن کریم» میباشد.[2]
پس اینکه عدهای بهجای عبارت «مِن انفُسکم»، «مِنْ اَنْفَسکم» قرائت نموده،[3] و یا در برخی روایات، ائمه معصومین(ع) در مقام تفسیر و تطبیق، قرائت یا کلام خاصی فرمودهاند، خدشهای به قطعی الصدور بودن آیات وارد نمیکند، نظیر آنچه که در روضه کافی از امام صادق(ع) نقل شده است: «اینگونه نازل کرده است خداوند تبارک و تعالی: لقد جائنا رسول من انفسنا عزیز علیه ما عَنتنا حریصٌ علینا بالمؤمنین رؤف رحیم؛ همانا رسولی از خود ما برایمان آمده، گران است بر او آنچه که ما در رنج و دشواری هستیم، اصرار و حرص دارد بر ما [در هدایت ما] به مؤمنان دلسوز مهربان است».[4]
و یا اینکه عبدالله سنان از ابی جعفر(ع) نقل میکند که حضرت این آیه را قرائت فرمود: «لقد جاءکم رسول من انفسکم» فرمود: من انفسنا، فرمود: «عزیز علیه ماعنتم» فرمود: ما عنتنا، فرمود: «حریص علیکم»، فرمود: علینا، «بالمؤمنین رؤف رحیم» فرمود: بشیعتنا رؤف رحیم، پس برای ما است آن و برای شیعیان ما است
آن!».[5]
و یا روایتی که تفسیر عیاشی از ثعلبه از امام صادق(ع) نقل میکند: «خداوند تبارک و تعالی فرمود: لقد جاءکم رسول من انفسکم، فرمود: "فینا"، "عزیز علیه ماعنتم" فرمود: "فینا"، "حریص علیکم" فرمود: "فینا"، "بالمؤمنین رؤف رحیم"، مؤمنین در این چهارمی (بالمؤمنین رؤف رحیم) با ما شریک شدند و سه تای آنها برای ما است».[6]
در نتیجه، سند دو آیه مذکور، همان سند تمام قرآن است که وحی الهی و قرآن میباشد. در مورد شأن نزول آیه هم، شأن نزول خاصی بیان نشده است.
اما آنچه که به عنوان تفسیر و جریان دو آیه مورد بحث در این مقام میتوان گفت، اینکه: برخی معتقدند که دو آیه پایانی سوره توبه (براءة)، آخرین آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل گردیده، چنانکه آخرین سوره کامل نازل شده، سوره برائت میباشد.[7]
لکن عدهای از مفسران چنین نظری را نمیپذیرند.[8] در هر صورت، سوره برائت به چند جریان خاص میپردازد که عبارتاند از: برائت از مشرکان و بیان وضعیت آنان، قتال با کفار و...، جریان نفاق و رفتار فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی منافقان بویژه در جنگ تبوک، که خداوند پیامبر خویش را از توطئههای آنان با خبر میسازد، و نیز بیان برخی مسائل دیگر، که از جمله آیات این سوره، آیاتی است که در مقابل استهزاء و اذیت[9] منافقان نسبت به پیامبر(ص)، به بیان برخی از صفات و ویژگیهای رسول مکرم اسلام(ص) میپردازند. البته مهمترین موضوعی که در این سوره، در کنار موضوعات دیگر مورد توجه حضرت حق تعالی است، همان جریان منافقان میباشد.[10]
این سوره که بعد از فتح مکه در سال نهم هجری نازل گردیده است؛[11] یعنی در زمانی که منافقان از طرفی در میان مسلمانان مشغول کارشکنی و توطئه بوده و با ایجاد تشکیلات درون گروهی به فعالیت میپرداختند و از طرف دیگر، با ارتباط با بیگانگان و دشمنان اسلام و حکومت اسلامی درصدد براندازی نظام اسلامی بودند. امّا علیرغم تمام این کارشکنیها و شرکت ننمودن در جنگ تبوک و یاری نکردن نظامی و مالی پیامبر(ص) و مسلمانان و اذیت رسول گرامی اسلام، خداوند متعال در موارد متعددی سخن از رحمت و گذشت و توبه خویش به میان آورده و در کنار بیان غضب و قهر خود، آنان را از نفاق اجتماعی و دینی نهی فرمود. و پیامبر اکرم(ص) با اینکه توسط اخبار غیبی از جریان کار آنان با خبر بود ولی در اکثر موارد، رفتاری عادی و معمولی با آنان داشت؛ لذا پیامبر را اذیت نموده و میگفتند: او گوش است.[12] هر چه میگوییم میشنود و زود باور میکند؛ از اینرو خداوند فرمود: «قل اُذن خیرلکم... و رحمة...»؛ [13] بگو: گوش خوبی است برای شما ... و رحمت است بری کسانی از شما که ایمان آوردهاند... .
بنابر این، با توجه به مطالب سوره توبه، آیات آخر این سوره را میتوان به عنوان جمعبندی و نتیجهگیری تمام آن تلقی نمود که به بیان سجایای اخلاقی پیامبر اکرم(ص) و بهرهگیری و توسل به آن مقام الهی و رحمة عام ربوبی پرداخته و سپس با طرح مسئله توحید و اینکه حتی توسل به پیامبر گرامی هم در سایه و پناه توحید قرار داشته و گرچه ایشان منشأ خیرات کثیر میباشد و اُذن خیر است و رنج و سختیهای مردم بر او گران بوده و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است، ولی با این حال، مظهر الهی است.[14] بهطوری که به پیامبر خویش میفرماید: «اگر به تو پشت کرده و ایمان نیاورده و پیروی ننمودند، تو هم بگو: خدا مرا کافی است، خدایی جز او نیست و بر او توکل کردم».[15] و هیچ موجودی در قبال خداوند متعال ذرهای از استقلال برخوردار نیست. و برای بیان قدرت و عظمت و سلطنت و تدبیر الهی میفرماید: «و هو رب العرش العظیم»، که ذکر عرش بدون کرسی و اینکه مرتبه عرش بالاتر از مقام و رتبه کرسی است،[16] اهمیت مطالب را بیان میفرماید. - - - - - -
پاورقی
[1]. طباطبائی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 126.
[2]. همان، ص 104 و 126 و...؛ قرآن در اسلام، ص 196 به بعد؛ جوادی آملی عبدالله، قرآن در قرآن، ص 315 – 349، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش؛ هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 33 به بعد، قم، خانه خرد، چاپ سوم، 1385ش.
[3]. زمخشری، ابوالقاسم محمدبن عمر، الکشاف، ج 2، ص 223؛ طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 5، ص 128؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 308.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 378، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 118، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[6]. همان.
[7]. مجمع البیان، ج 5، ص 128؛ معرفت، هادی، التمهید، ج 1، ص 96.
[8]. المیزان، ج 9، ص 414؛ التمهید، ج1، ص 98.
[9]. توبه، آیه 61.
[10]. المیزان، ج 9، ص 146.
[11]. همان، ص 148.
[12]. توبه، 61.
[13]. توبه، 61.
[14]. جوادی آملی، عبدالله، سیره رسول اکرم، تفسیر موضوعی قرآن، ج 8، ص 61، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1379ش.
[15]. توبه، 128 و 129.
[16]. شیخ صدوق، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 321، باب العرش و صفاته، ح 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.