متن پرسش

قتادة بن دعامة که بود؟ متن مناظره قتادة بن دعامة را بیان کنید.

پاسخ

ابو الخطاب قَتادة بن دعامه سدوسی بصری، ساکن بصره و از دانشمندان بزرگ عصر خود بود. وی دارای اطلاعاتی گسترده در اشعار، لغت عربی و دانش انساب بود.[1] وی که ولادتش در سال 60[2] یا 61 ق[3] بود، در شهر واسط بر اثر طاعون به سال 117 ق درگذشت.[4]

قتادة بن دعامه، نابینا به دنیا آمد،[5] لذا با لقب «اعمی» نیز شناخته می‌شد. [6] با این وجود او تا دم مرگ در پی دانش‌اندوزی بود.[7]

وی‏ دارای حافظه‌ای قوی بود و خود می‌گوید: «هرگز به ناقل حدیثی نگفتم: دوباره بر من بخوان؛ و هرگز چیزی را به گوش‌هایم نشنیدم، مگر این‌که قلبم آن‌را فراگرفت».[8]

در مورد اساتید او افرادی نام برده شده‌اند که قتاده از آنان روایت کرده است؛ مانند: انس بن‏ مالک، سعید بن مسیب، أبو العالیة، زرارة بن أوفی، عطاء، مجاهد، و محمد بن سیرین.[9]

در مورد شاگردان او نیز گزارش شده است که «همه روزه گروهی بر درگاه خانه‌اش فرود می‌آمدند و درباره حادثه یا نسب یا شعری از او پرسش داشتند».[10]

قتادة بن دعامه از نگاه دانشمندان اسلامی

برخی دانشمندان اهل‌سنت او را ثقه، و امین و حجت در حدیث دانسته‌اند.[11] البته برخی ضمن پذیرش ثقه‌بودن قتاده، وی را جبری مسلک دانسته‌اند.[12]

احمد بن حنبل، قَتادَة بن دعامَة را این‌گونه توصیف کرده است: «او از مردم بصره حافظه‌ای بهتر دارد».[13]

«او درباره قرآن و فقه در میان مردم جزو علما به شمار می‌رفت و از حافظان به نام زمان خود بود».[14]

دلالتی بر وثاقت قتاده در کتاب‌های رجالی شیعه وجود ندارد، اما با این وجود در برخی تفاسیر معتبر شیعه؛ مثل «التبیان» شیخ طوسی، از قتاده روایات فراوانی نقل شده است.

همچنین شیخ طوسی از قتاده بن دعامه در کتاب فقهی «خلاف»، چهارده فتوا نقل کرده است.[15]

احتجاج امام باقر(ع) با قتاده

چند گزارش‌ از گفت‌وگوهای او و امام باقر(ع)‌ در منابع وجود دارد:

  1. ابوحمزه ثمالی می‌گوید: در مسجد النبی(ص) بودم که مردی جلو آمد و گفت: ابو جعفر را می‌شناسی؟ گفتم: آری، چه کاری با او داری؟ گفت: چهل مسئله آماده کرده‌ام تا از او بپرسم و پاسخ‌های درست را پذیرفته و پاسخ‌های نادرست را رها کنم ... هنوز سخنش تمام نشده بود که امام باقر(ع) به مسجد وارد شد و گرد او را عده‌ای از خراسانی‌ها و دیگران گرفته بودند و در مورد مناسک حج، از حضرتشان می‌پرسیدند. حضرت در جایگاهش قرار گرفت و آن مرد هم در کنارشان نشست. وقتی مردم پراکنده شدند امام رو به او کرد و از او خواست تا خودش را معرفی کند. او گفت: قتادة بن دعامه بصری‌ام. امام فرمود: «تو فقیه مردم بصره‌ای؟» گفت: بله! فرمود: «ای قتاده! حواست باشد! خدای تعالی عده‌ای را آفرید و آنان را حجت بر مردمان قرار داد و آنان - همچون کوه‌ها- نگاه دارنده زمین‌اند. دستورات خدا را به پا می‌دارند. در علم ازلی الهی گرامی شمرده شده‌اند؛ پیش از آفرینش، آنان را برگزید. آنان سایه‌های لطف و عنایت حق هستند که در کنار عرش الهی قرار دارند». قتاده مدتی سکوت نمود و سپس گفت: به خدا سوگند در مجلس فقهای زیادی و حتی روبروی ابن عباس نشستم و در برابر آنان هیچ‌گاه آن‌گونه که در برابرت خودم را باخته‌ام مضطرب نشدم! امام(ع) فرمود: «می‌دانی کجا هستی؟ تو در برابر "خانه‌هایی هستی که خداوند خواسته تا بلندمرتبه باشند و نام او در آنها یاد شود و در هر صبحگاه و شامگاه، مردانی او را تسبیح گویند که هیچ‌گونه داد و ستد و تجارتی‏ آنان را از یاد خدا و به پا دارای نماز و پرداخت زکات، بازنمی‌دارد"[16]». آن‌گاه فرمود: «تو در مقابل چنین جایگاهی قرار گرفته‌ای». قتاده گفت: فدایت شوم! به خدا سوگند که راست می‌گویی! به خدا آنها (خانه‌هایی که در قرآن به آنها اشاره شده است)، خانه‌های سنگی و گلی نیستند... .[17]

  2. قَتادة بن دعامه، نزد امام باقر(ع) رفت. امام(ع) به او فرمود: «تو فقیه مردم بصره‌ای؟» گفت: این طور می‌گویند. فرمود: «شنیدم که مفسر قرآن نیز هستی؟». گفت: آری! فرمود: «آیا دانش تفسیر قرآن را داری؟». او گفت: البته! امام فرمود: «اگر چنین دانشی داری، پرسشی از تو دارم». قتاده گفت: بپرسید! فرمود: «تفسیر این آیه درباره قوم سبأ را برایم بگو: "و میان آنها مسافت را به اندازه مقرّر داشتیم. در این راه‌ها شب‌ها و روزها آسوده‌خاطر بگردید"[18]».

قتاده گفت: یعنی کسی که با توشه حلال، حیوان سواری و کرایه حلال از خانه‌اش به سمت خانه خدا حرکت کند، تا زمانی که به خانواده‌اش برگردد، در امان است.

امام باقر(ع) فرمود: «ای قتاده! سوگندت می‌دهم که آیا ممکن نیست که فردی با تمام این شرایط به سمت مکه حرکت کند، اما در میان راه دچار حمله راهزنانی شود که اموالش را بدزدند و یا حتی او را به قتل برسانند؟».

قتاده گفت: البته، آری!

امام(ع) فرمود: «ای قتاده! دقت کن که اگر قرآن را به سلیقه خودت تفسیر کنی، هم خودت را نابود می‌کنی و هم دیگران را، و اگر تفسیر را از دیگرانی (که با سلیقه خود تفسیر می‌کنند) آموخته‌ای، باز هم چنین وضعیتی خواهی داشت! ای قتاده! دقت کن! مقصود [آیه‏]، کسانی هستند که با توشه و سواری و کرایه‌ای حلال از خانه‌شان به قصد خانه خدا بیرون می‌روند و حقّ ما را شناخته و دلشان شیفته ما است ... هرکس دوست‌دار ما باشد، حجّش پذیرفته می‌شود، و گرنه پذیرفته نخواهد شد. ای قتاده! این افراد از عذاب دوزخ، در روز قیامت، ایمن خواهد بود».

قتاده گفت: به خدا سوگند که آیه را از این به بعد این‌گونه تفسیر خواهم کرد.

امام فرمود: «ای قتاده! دقت کن که حقیقت قرآن را تنها کسی می‌شناسد که مخاطب(اصلی) آن است».[19]

سخن امام باقر(ع) بدین معنا است که بطون قرآن را نمی‌توان با سلیقه شخصی استخراج کرد و گرنه ظاهر آیه مورد گفتگو در مورد قوم سبأ بوده و نه زمان بعد از اسلام.

محبّت قتاده نسبت به امام علی(ع)

او از آن دسته از اهل‌سنت بود که در برابر جسارت ناصبی‌ها به امام علی(ع) ساکت نمی‌نشست. گزارش شده است که «خالد بن عبدالله قسری»، کارگزار هشام بن عبدالملک اموی در بصره و کوفه، به امام علی(ع) جسارتی کرد. قتاده در حالی که با تکرار عبارت «زندیقٌ و ربّ الکعبه(به خدای کعبه سوگند! خالد کافر شده!)» اعتراض خود را نشان می‌داد، از جا برخاست و مجلس را ترک کرد.[20]


پاورقی

[1]. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 125، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، بی‌تا.

[2]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 5، ص 270، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق.

[3]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355، هند، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اول، 1326ق؛ صابونی، محمد علی‏، التبیان فی علوم القرآن، ص 86، بیروت، عالم الکتب‏، چاپ اوّل‏، 1405ق؛ معرفت، محمد هادی‏، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 412، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، چاپ اوّل‏، 1418ق.

[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏9، ص 313 – 314، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 126.

[5]. التبیان فی علوم القرآن، ص 86.

[6]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ ‏الإسلام، ج ‏7، ص 453، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1413ق؛ البدایة و النهایة، ج ‏9، ص 313.

[7]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 353.

[8]. تاریخ ‏الإسلام، ج ‏7، ص 454.

[9]. البدایة و النهایة، ج ‏9، ص 313؛ تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355 – 356.

[10]. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 411، به نقل از: وفیات الأعیان (ابن خلکان)، ج 4، ص 85 رقم 541.

[11]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355.

[12]. هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات ‏الکبری، ج ‏7، ص 171، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[13]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355؛ البدایة و النهایة، ج ‏9، ص 313.

[14]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355.

[15]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏1، ص 494، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1418ق.

[16]. اشاره به آیه «فی بُیُوتٍ أَذنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ. رِجالٌ ...»؛ نور، 36- 37.

[17]. کلینی، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ‏6، ص 256 – 257، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407ق.

[18]. سبأ، 18.

[19]. کافی، ج ‏8، ص 311 – 312.

[20]. ر. ک: همان، ص 111 - 113.