از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در بی اعتباری دنیا و دل نبستن بآن):

خداوند را بر نعمت هایی که عطاء فرموده سپاسگزاریم و در کارهای خود از او یاری می طلبیم، و سلامتی (از بیماری نادانی و گمراهی و نافرمانی) در دین و عقائد را از او درخواست می نماییم (تا ما را بخود وا نگذارد که از صراط مستقیم و راه راست منحرف شویم) چنانکه سلامتی (از بیماریهای) بدنها را از او می خواهیم.

آیا در آثار پیشینیان (که باقی مانده است) چیزی نیست که شما را (از کارهای ناپسندیده) باز دارد، و آیا در گذشتن پدران شما (که مرده و اثری از آنها باقی نمانده) عبرت و پندی نیست، اگر تعقّل و اندیشه نمائید. آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند، و جانشین های آنها که زنده هستند باقی نمی مانند؟

آیا اهل دنیا را بر حالات گوناگون نمی بینید که روز را بشب رسانده شب را صبح می نمایند: پس یکی مرده است که بر او می گریند، و دیگری را (در مصیبت مرده) تسلیت می دهند، و دیگری بیماری است بر روی زمین افتاده (و بدرد) گرفتار، و دیگری به عیادت بیمار می رود، و دیگری در حال جان دادن است، و یکی خواهان دنیا است و مرگ در پی او است، و دیگری (از حساب و پرسش روز رستخیز) غافل و بی خبر است و خدا از او غافل نیست، و بر اثر گذشته باقی مانده هم می گذرد (چنانکه پیشینیان دنیا را بدرود گفتند دیگران هم می میرند).

آگاه باشید در هنگام شتاب بانجام کارهای زشت مرگ را بیاد آورید که لذّتها و خوشیها را ویران میکند و عیشها را بهم می زند و آرزوها را قطع می نماید،

و از خداوند یاری طلبید (توفیق بخواهید به آماده بودن) برای بجا آوردن حقّ واجب او (طاعات و عبادات) و (شکر و سپاس از) بسیاری نعمتها و احسان و نیکوئیهایش که بشمار در نیاید.

بندگان خدا شما را سفارش میکنم بترک این دنیا که شما را (بالأخره) رها میکند (و در قیامت سودی برای شما ندارد) و اگر چه بترک آن میل نداشته اید (و نخواسته اید که شما را رها کند) و کالبدهای شما را کهنه کرده می پوشاند اگر چه شما دوست دارید تازه بماند، پس داستان شما و دنیا همچون داستان مسافرینی است که به راهی می روند و گویا (سرعت و تندرویشان به کسانی ماند که) راه را بپایان رسانده اند و نشانه ای را (که از دور نمایان است) منظور خویش قرار داده بآن رسیده اند (تند گذشتن عمر شما در این دنیا به قسمی است که گویا بمنزل آخر که مرگ است رسیده اید)

و چه بسیار امیدوار است راننده ای که در صدد است مرکب خود را بمنتهی درجه مسافتی که می تواند براند تا به منظور خود برسد، و بچه چیز امید دارد کسیکه بقاء و، هستی او را روزی است که رها نمی کند او را و طلب کننده ای که با شتاب و تندی او را میراند تا اینکه از دنیا مفارقت نماید (انسان بچه چیز دنیا دل می بندد در حالتی که مرگ گریبان او را خواهد گرفت و راه فرار ندارد)

پس به عزّت و ارجمندی دنیا و فخر کردن در آن دل نبندید و به زیور و نعمت آن فریفته نگشته خوشحال نشوید، و از سختی و رنج آن فغان و زاری نکنید، زیرا ارجمندی در دنیا و فخر کردن بآن از میان می رود، و زیور و نعمت آن فانی می گردد، و سختی و رنج آن تمام میشود، و هر مدّت و زمانی در آن (چه خوش گذرد چه بد) پایان خواهد داشت، و هر زنده ای در آن نابود خواهد شد (می میرد، پس خردمند کسی است که به دنیائی که همه چیز آن موقّتی است دل نبندد).