(از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است که در آن از بعثت پیغمبر اکرم و زمان جاهلیّت بحث و بآن مردم را موعظه فرموده):
خداوند متعال پیغمبر اکرم را به رسالت مبعوث گردانید در زمانیکه هیچیک از انبیاء باقی نمانده، و به خواب رفتن فرق مختلفه مردم در تاریکی نادانی و گمراهی طولانی گشته بود (زیرا از زمان آدم تا بعثت حضرت عیسی از جانب حقّ تعالی پیغمبران برای هدایت خلق پی در پی انگیخته می شدند، و از زمان حضرت عیسی تا بعثت حضرت مصطفی که پانصد سال طول کشید پیغمبری مبعوث نشد) و فتنه ها در سر تا سر دنیا بر پا گردیده کارها در هم و بر هم گشته آتش جنگها افروخته و نور و روشنائی دنیا پنهان شده (زیرا پیغمبری نبود که مردم علوم و معارف الهیّ را که چراغ و روشنائی هدایت و رستگاری است از او اخذ نمایند، و) نادرستیهای آن آشکار گردیده،
برگش زرد گشته، و (مردم) از ثمره آن بهره و سودی نمی برند و آبش فرو رفته و خشک شده (درخت علم و هدایت را خزان گرفته مردم در راه سعادت و رستگاری قدم نمی گذاشتند و خیر و نیکوئی باقی نمانده بود) نشانه های هدایت و رستگاری محو و نابود و پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده (راهنمایان راه حقّ و درستی از میان رفته و پیشروان راه ضلالت و گمراهی بر سر کار بودند)
پس دنیا با منظره بدی به اهلش نگریسته و به خواهان خود رو ترش کرده بود (که بهر گونه سختی مبتلی و آنی آسایش نداشتند) ثمره اش فساد و تباهکاری و طعامش گوشت مردار بود (زندگی اهل آن زمان پر از فساد و خوراک بیشتر عربها از بسیاری پریشانی گوشت مردار بود، یا آنکه از راه غارتگری و دزدی از مال یکدیگر اعاشه می کردند که کم از گوشت مردار نبود) شعارش خوف و ترس و رویّه اش شمشیر بود (اهل آن زمان همواره مضطرب و نگران و بزد و خورد و کشتن یکدیگر مشغول بودند، خلاصه فتنه و فساد و نادانی و گمراهی و بیچارگی سر تا سر دنیا را فرا گرفته بود که حقّ تعالی رسول اکرم را مبعوث گردانید تا آنها را براه راست راهنمائی فرموده سعادت و آسایش دنیا و آخرتشان را برقرار نمود).
پس عبرت بگیرید بندگان خدا و بیاد بیاورید عقائد نادرست و کارهای زشت پدران و برادران خود را که (اکنون) در گرو و گرفتار آنها هستند و بآنها (روز رستخیز) بازخواست میشوند (و برای رهائی از آن چاره ای ندارند)
و بجان خودم سوگند از زمان شما تا ایشان روزگار درازی طیّ نشده و میان شما و ایشان سالها و قرنها نگذشته و شما امروز از روزی که در اصلاب آنها بودید دور نیستید (زمان شما بآنان نزدیک است، پس سبب فراموشی و یاد نکردن روزگارشان با اینکه اندک زمانی است از دنیا رفته و از شما دور گشته اند چیست)
بخدا سوگند رسول اکرم چیزی را به گذشتگان شما نشنوانید مگر آنکه من امروز بشما گوشزد می نمایم (پس برای مخالفت کردن و نافرمانی خدا و رسول نمی توانید بگوئید: کسی نبود ما را تبلیغ نماید) و گوشهای شما امروز از گوشهای آنها در دیروز پست تر نیست (پس نمی توانید عذر بیاورید که پیشینیان از ما شنواتر بودند سخنان پیغمبر را شنیدند و ما سخنان تو را نمی شنویم) و در آن زمان دیده های آنان بینا نگشته و دلهایی بآنها داده نشده مگر آنکه در این زمان مانند آن دیده ها و دلها بشما هم داده اند (پس نمی توانید بگوئید: ما کور بوده و تو را ندیدیم آن طور که آنها بینا بوده پیغمبر را می دیدند و یا آنکه دلمان هشیار نبوده تا سخنان تو را بفهمیم بطوریکه آنها دل داشته سخنان او را می فهمیدند)
و سوگند بخدا شما بعد از ایشان بچیزی بینا و دانا نشدید که آنها ندانسته باشند و بچیزی برگزیده نگشتید که آنها از آن محروم و بی بهره مانده باشند (بلکه بآنان آموختند آنچه شما آموختید و عطاء نمودند چیزی را که بشما عطاء کردند، پس شما که بر آنها امتیازی ندارید، جهت اینکه از خدا و رسول و امام زمان پیروی نمی کنید چیست؟) و (بر اثر این پیروی نکردن) بلیّه ای (فتنه و فساد معاویه و بنی امیّه) بشما وارد گشته که (آن بلیّه مانند شتر سر کشی است که) مهارش در جولان و تنگ آن سست است (و کسیکه بر چنین شتری سوار گردد بخطر نزدیک است) پس آنچه (ثروت و بزرگی) که گناهکاران در آن، روز کرده زندگی می نمایند شما را نفریبد (که تصوّر کنید همیشه باقی است) زیرا آن مانند سایه ای است گسترده تا زمان معیّن (که همیشه باقی نخواهد ماند و بزودی نابود میشود).