امام علیه السّلام بعد از نیمه شب روزی که (وقت طلوع صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری) شمشیر بر فرق مبارکش زده شد (بوسیله عبد الرّحمن ابن ملجم مرادی و بر اثر آن در ثلث اوّل شب بیست و یکّم آن ماه وفات نمود) فرمود:

نشسته بودم خواب به چشمم مسلّط شد و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بر من آشکار گردید، گفتم: ای رسول خدا بسیار کجی (نافرمانی) و دشمنی از امّت تو دیدم، فرمود: آنان را نفرین کن،

گفتم: خدا بجای ایشان بهترین اشخاص را بمن بدهد و بجای من بدترین کس را بر آنها بگمارد. (به اجابت دعای حضرت، حجّاج بر آنان مسلّط گشت و انواع ظلمها و ستمها نموده آنها را بذلّت و بد بختی مبتلی کرد.

(سیّد رضیّ فرماید:) مقصود حضرت از لفظ أود، اعوجاج (کجی و ناراستی) و از لفظ لدد، خصام (دشمنی) می باشد، و این از سخنان بسیار فصیح است.