از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (در باره عمر که از راه توریه فرموده، یعنی در ظاهر می نماید که او را ستوده، ولی باطنا توبیخ و سرزنش نموده، و از اینرو این سخن با آنچه در خطبه سوّم فرموده منافات ندارد):

خدا شهرهای فلان (عمر ابن خطّاب) را برکت دهد و نگاه دارد که (باعتقاد گروهی) کجی را راست نمود (گمراهان را براه آورد) و بیماری را معالجه کرد (مردم شهرهایی را بدین اسلام گرواند) و سنّت را بر پا داشت (احکام پیغمبر را اجراء نمود) و تباهکاری را پشت سر انداخت (در زمان او فتنه ای رو نداد)

پاک جامه و کم عیب از دنیا رفت (مانند عثمان خود را به پلیدیها نیالود) نیکوئی خلافت را دریافت و از شرّ آن پیشی گرفت (تا بود امر خلافت منظّم بوده اختلالی در آن راه نیافت) طاعت خدا را بجا آورده از نافرمانی او پرهیز کرده حقّش را اداء نمود

(و لیکن) از دنیا رفت در حالیکه مردم را در راههای گوناگون انداخت (بطوریکه) گمراه در آنها راه نمی یابد، و راه یافته بر یقین و باور نمی ماند.