از سخنان آن حضرت علیه السّلام است، یکی از اصحابش (عبد اللّه ابن قعین) را فرستاد تا خبر آورد از گروهی (خریّت ابن راشد رئیس بنی ناجیه و پیروانش) که از سپاه کوفه (در جنگ صفّین) بودند، و (پس از جنگ با اهل شام) می خواستند به خوارج نهروان ملحق شوند و از آن حضرت، علیه السّلام می ترسیدند، چون آن مرد برگشت آن بزرگوار پرسید:

آیا ایشان ایمن بوده بجا مانده اند، یا اینکه ترسیده کوچیده اند؟ آن مرد گفت: یا امیر المؤمنین کوچ کرده اند. امام علیه السّلام فرمود:

ایشان را دوری (از رحمت خدا) باد چنانکه قوم ثمود (نافرمانی نموده و ناقه صالح را پی کرده از رحمت خدا) دور گشتند (و تباه شدند) آگاه باش چون نیزه ها بطرف آنها راست گردد و شمشیرها بر فرقشان فرود آید از کاری که کرده اند پشیمان میشوند،

امروز شیطان خواسته آنان را (از ما) جدا نموده پراکنده گرداند (و پیرو خویش قرار دهد) و فردا (ی قیامت) از آنها بیزاری جسته دوری می نماید،

پس بس است ایشان را (استحقاق عذاب) بیرون رفتن از (راه) هدایت و رستگاری، و افتادن در (وادی) گمراهی و کوری، و اعراض از (پیروی) حقّ، و طغیان و سرکشی در (جادّه) ضلالت. (قصّه کشته شدن خریّت ابن راشد با پیروانش بدست معقل ابن قیس در شرح سخن چهل و چهارم گذشت).