از سخنان آن حضرت علیه السّلام است در مذمّت علمایی که فتوای مخالف می دهند (و حکم آنرا نه از روی ادلّه شرعیّه، بلکه به رأی خود و از روی قیاس می نمایند):

مسئله ای از احکام دین از یکی از علماء پرسیده میشود او به رأی خود راجع بآن فتوی می دهد، همان مسئله از قاضی دیگری سؤال میشود فتوای او بر خلاف قاضی اوّلی است، آنگاه ایشان با حکمهای خلاف یکدیگر نزد پیشوایی که آنها را قاضی قرار داده گرد می آیند (و از او تصدیق می خواهند) قاضی القضاة رأی همه آنها را درست میداند در صورتیکه خدای ایشان یکی و پیغمبر آنها یکی و کتابشان یکی است (پس حکم یک مسئله را باختلاف بیان کردن برای چیست و تصویب قاضی القضاة درستی همه آن اختلافات را از روی چه مبنایی است؟)

آیا خداوند سبحان ایشان را امر فرموده که مخالف یکدیگر (در یک مسئله) فتوی بدهند آنان هم فرمان او را پیروی کرده اند (بدیهی است چون اختلاف سبب حیرت و سرگردانی است امر بآن از خداوند متعال شایسته نیست) یا اینکه آنان را از اختلاف نهی نموده و آنها معصیت و نافرمانی کرده اند (پس صواب دانستن قاضی القضاة آراء مختلفه را و حکم کردن بدرستی همه آنها بیجا است)

یا اینکه خدای متعال دین ناقصی فرستاده و برای اتمام آن از ایشان کمک و یاری خواسته است (این نیز درست نیست، زیرا کمک خواستن خالق از مخلوق خلاف عقل است) یا اینکه خود را شریک خداوند می دانند و (بر طبق رأی خویش بهر نحوی که بخواهند) حکم می دهند او هم راضی است (این نیز باطل است، زیرا بدیهی است که خدا را شریکی نیست)

یا اینکه خداوند دین تامّی فرستاده (و سبب اختلاف قضات آنست که) رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در تبلیغ و رساندن آن کوتاهی نموده.

خداوند متعال می فرماید (در قرآن کریم که بوسیله رسولش بمردم تبلیغ فرموده سوره 6 آیه 38): هیچ چیزی را در قرآن فروگذار نکرده ایم (آنچه باید بگوئیم بیان نموده ایم) «و قال: فِیهِ تِبیانُ کُلِّشَیءٍ» یعنی و فرموده در آن هر چیزی بیان شده (این جمله مضمون قول خداوند سبحان است که در سوره 16 آیه 89 می فرماید: «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً» یعنی قرآن را بر تو فرستادیم که هر چیزی را بیان میکند)

و ذکر فرموده است که بعضی از قرآن تصدیق میکند بعض دیگرش را و اختلافی در آن نیست، پس فرموده (در قرآن کریم سوره 4 آیه 82): این قرآن اگر از جانب غیر خداوند بود (چنانکه کفّار و منافقین عقیده داشتند که از جانب خدا نیست، بلکه بشری آنرا بیان کرده) هر آینه در آن اختلاف بسیاری می یافتند (زیرا کلام بشر از جهت لفظ و معنی خالی از خلل و فساد نیست و چون در قرآن اختلافی از قبیل تناقض معنی و تفاوت نظم یافت نشده دلیل بر آنست که آنرا بشر نگفته، پس از جمله این بیانات دانسته شد که رسول اکرم در تبلیغ احکام کوتاهی نکرده و هیچ چیز سبب اختلاف قضات نیست مگر جهل و نادانی ایشان بکتاب خدا، و البتّه چنین اشخاص شایسته حکم دادن نیستند)

و ظاهر قرآن کریم شگفت آور و نیکو و باطن آن ژرف و بی پایان است (پس همه کس را اسرار آن بدست نیاید) و عجائب و غرائب (نکات و اسرار) آن پایانی ندارد (هر چند در تحصیل آنها کوشش شود) و تاریکی ها (ی جهل و نادانی و شبهات) رفع نمی گردد مگر بوسیله آن.