از خطبه‏ های آن حضرت علیه السّلام است (در مدح پیغمبر اکرم، و اشاره بوظائف امامت، و ترغیب به پرهیزکاری، و مذمّت از دنیا):

قسمت أول خطبه:

پیغمبر اکرم امین وحی خدا و خاتم پیغمبران و مژده دهنده رحمت و بیم کننده از عذاب او بود (احکام خداوند سبحان را با درستی و بدون کم و زیاد بمردم تبلیغ نمود، و بعد از او پیغمبری نخواهد آمد، و نیکوکاران را ببهشت جاوید مژده داده، بد کاران را از عذاب همیشگی می ‏ترسانید).

قسمت دوم خطبه:

ای مردم، سزاوارتر شخص بامر خلافت تواناترین مردم است بر آن (از جهت سیاست مدنیّه و تدبیر جنگ و زد و خورد با دشمن و نظم دادن امور رعیّت) و داناترین آنان است در آن بامر (و احکام) خداوند، پس اگر (در این باب) فتنه انگیزی به تباهکاری پردازد (در اوّل باید) از او بازگشت بحقّ و آنچه سزاوار است خواسته شود، و اگر امتناع نمود کشته می‏ گردد (باید او را کشت، پس بهمین دلیل می‏ گوئیم: خلفاء بنا حقّ بخلافت رسیده ‏اند، زیرا غیر شخص توانای در سیاست مدنیّه و امور رعیّت و دانای بجمیع احکام دین لیاقت این مقام را ندارد، و کسی نمی‏ گوید که ایشان دارای این دو صفت بوده ‏اند)

و (چون معاویه دلیل مخالفت خود با امیر المؤمنین علیه السّلام، را باهل شام می‏ گفت: من در امر خلافت آن حضرت حاضر نبوده بیعت نکرده‏ ام، و طلحه و زبیر برای عذر نقض بیعت می‏ گفتند: ما از بیعت پشیمان گشته باشتباه خود پی بردیم، امام علیه السّلام از روی مماشات به بطلان و نادرستی گفتارشان اشاره نموده می‏ فرماید): بجان خودم سوگند اگر امامت تا همه مردم حاضر نباشند منعقد نگردد هرگز صورت نخواهد گرفت (زیرا هنگام تعیین امام حضور همه مردم در یک جا ممکن نیست) ولی کسانیکه اهل آن هستند (بزرگان اصحاب و آشنایان براه خیر و شرّ چون با کسی بیعت نمودند) بر آنان که هنگام تعیین امامت حاضر نیستند حکم میکنند (آنها را وادار می‏ نمایند که کار انجام شده را بپذیرند) پس در این صورت آنکه حاضر بوده نباید برگردد (نقض بیعت نماید) و آنکه غائب بوده نباید (دیگری را) اختیار کند.

(و چون مخالفین از آنچه عقل بر صحّت و درستی آن حکم میکند پیروی نمی‏ نمایند، و رویّه‏ ای را که در باره خلفاء پیش از این عملی شد نمی ‏پذیرید و منظور از این بهانه جوئیها آنست که بناحقّ خلافت را بدست آرند) آگاه باشید من با دو کس می‏ جنگم: یکی آنکه ادّعاء کند آنچه را که برای او نیست (مانند معاویه که خلافت را بدون داشتن لیاقت ادّعاء می‏ نمود) و یکی آنکه رو گرداند از چیزیکه بعهده گرفته (چون طلحه و زبیر که بیعتی را که وفای بآن لازم بود شکستند).

قسمت سوم خطبه:

ای بندگان خدا شما را بتقوی و ترس از خدا سفارش می‏ نمایم، زیرا تقوی بهترین چیزی است که بندگان همدیگر را بآن توصیه و سفارش کنند، و نزد خدا بهترین عاقبتها است (بهترین کارها کاری است که در دنیا بتقوی خاتمه یابد)

و بتحقیق دروازه جنگ بین شما و اهل قبله (که بظاهر مسلمانند) گشوده شده، و کسی حامل و بدست گیرنده این بیرق (جنگ با ایشان و شرائط آن) نیست مگر آنکه (بحقائق) بینا و (در سختیها) شکیبا و بآنچه که حقّ و درست است دانا باشد (خلاصه جنگ ما با یاغیان اهل قبله که در نظر شما بزرگ می‏ نماید از روی جهل و غفلت از احکام خدا نمی ‏باشد، بلکه طبق دستور او است)

پس بجا آورید آنچه را که بآن مأمور می‏ گردید، و عمل نکنید بآنچه را که از آن منع می‏ شوید، و در کاری مشتابید (در قبول و ردّ آن عجله نکنید) تا تحقیق نمائید (امر و نهی ما را در آن بفهمید) زیرا حقّ ما است تغییر دادن آنچه را که شما (از روی نادانی) انکار می‏ کنید (بسا که چیزی را انکار نمائید و صلاح در قبول آن باشد، و بسا قبول می‏ نمایید و مصلحت در ردّ آن است، پس چون بحقائق آگاه نیستید در هر امری گفتار ما را بپذیرید).

قسمت چهارم خطبه:

آگاه باشید این دنیا که شما آنرا آرزو کرده و بآن علاقه دارید و شما را گاه بخشم می‏ آورد و زمانی خوشنود می‏ سازد، نه سرای اقامت و باقی ماندن شما است و نه جائی که برای آن آفریده و نه محلّی که بآن دعوت شده ‏اید.

آگاه باشید نه دنیا برای شما باقی می‏ ماند و نه شما در آن باقی خواهید ماند، و اگر شما را به (زینتها و آرایشهای) خود فریب داده از بدی (درد و رنج و سختی) خویش هم بر حذر داشته است، پس رها کنید گول زدنش را ببر حذر داشتنش، و دور کنید بطمع آوردنش را به ترسانیدنش (بنقش و نگار دروغی فریب نخورید، انواع بلاها و سختیهای آنرا بنظر بیاورید) و از یکدیگر پیشی گیرید (برای رفتن) به سرائی که بسوی آن خوانده شده ‏اید (در دنیا برای آسایش آخرت که جای همیشگی است از خدا و رسول پیروی کنید) و دلهای خویش را از (دوستی) آن دور کنید،

و هیچیک از شما نباید بر چیزی از دنیا که از او گرفته شده است مانند کنیز (که برای از دست دادن هر چیز دست بسرور زده صدا به گریه بلند میکند) بنالد (هر چه از کفش رفت افسرده نشود) و تکمیل نعمت خدا را درخواست کنید به شکیبایی بر (سختی) طاعت او و محافظت بآنچه که شما را بحفظ آن از کتاب خود (قرآن کریم) امر نموده (زیرا شکیبائی بر طاعت و عمل به احکام قرآن سبب رسیدن نعمتهای بیشمار است).

آگاه باشید تباه شدن و از دست رفتن متاع دنیا بشما زیانی وارد نخواهد آورد در صورتیکه اساس و پایه دین را محکم کرده باشید.

آگاه باشید بعد از تباه ساختن دین خود آنچه که از دنیا نگاه‏داشته ‏اید بشما سود نمی‏ رساند.

خداوند دلهای ما و شما را بحقّ و رستگاری متوجه گرداند، و شکیبائی (در طاعت و مصیبت و معصیت) را بما و شما عطاء فرماید.