از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است که در موقع بیعت مردم شهر مدینه با آن جناب می فرماید:

ذمّه من گرو سخنانیست که می گویم و تمام آنها را ضمانت میکنم (در راستی گفتارم تردیدی نیست و باطل و نادرستی در آن راه ندارد) کسیرا که عبرتها و پیش آمدهای روزگار از عقوبات و انقلابات دنیا در جلو بوده تقوی و پرهیزکاری از وقوع در شبهات (چیزهائی که حقّ بباطل و حلال بحرام اشتباه میشود) باز می دارد،

آگاه باشید محنت و بلاء (اختلاف آراء و نادانیها) بشما باز گشته مانند محنت و بلای روزی (زمان جاهلیّت) که خداوند پیغمبر شما را برانگیخت

سوگند بآن کسیکه پیغمبر را بحقّ فرستاد هر آینه در هم آمیخته شوید و (در غربال امتحان) از هم بیخته و جدا گردید و بر هم زده شوید مانند برهم زدن کف گیر آنچه در دیگ طعام است (در وقت غلیان و جوشش) تا اینکه بازگشت کنید پست ترین شما بمقام بلندترین شما و بلند ترین شما بمقام پست ترین شما (چون چشم از حقّ بپوشید و آنچه خدا و رسول فرموده متابعت نکنید فتنه و فساد در میان شما پیدا شود بطوریکه زیر و رو شوید تا اینکه عزیز شما خوار و خوار شما عزیز گردد) و پیشی گیرند (جلو افتند) کسانی (مانند طلحه و زبیر و دیگران) که در اسلام سبقت گرفته (و در نظر حضرت رسول) قدر و منزلتی نداشتند و هر آینه باز می مانند کسانیکه زودتر از همه در اسلام وارد شدند (و در نزد رسول خدا قدر و منزلت بسیار داشتند)

سوگند بخدا هیچ سخنی را پنهان نکردم (آنچه را باید بگویم گفتم) و ابدا دروغ نگفتم، و من باین مقام (بیعت کردن شما) و باین روز (اجتماع شما برای بیعت) خبر داده شدم (پیغمبر اکرم مرا خبر داده).

آگاه باشید معاصی مانند اسبهای سرکشی لجام گسیخته ایست که سوار کرده شده بر آنها گناهکاران و می اندازند سواران خود را در آتش، و تقوی و پرهیزکاری مانند شترهای رامی است که مهارشان بدست سواران آنها است، سوار کرده شده بر آنها صاحبانشان و وارد می سازند ایشان را در بهشت،

و تقوی و پرهیزکاری راه حقّ و درست و گناهان راه باطل و تباه است و هر یک از این دو راه را اهلی است، پس اگر باطل بسیار باشد (عجب نیست، زیرا) از قدیم هم بسیار بوده که مرتکب می شدند و اگر حقّ کم باشد امید است بسیار گردد (و آن در زمان ظهور دولت حقّه است و در غیر آن زمان مشکل است که حقّ باطل را از بین ببرد، لذا می فرماید:) و حقّ که ضعیف شد مشکل است قوّت یابد.

(پس از این سیّد رضیّ علیه الرّحمة می فرماید:) می گویم: این کلام کوتاه (امام علیه السّلام) مواردی از نیکوئی سخن را داراست که تحسین تعریف کنندگان از روی فهم به پایه آن نمی رسد و بهره شگفتی از این کلام بیشتر است از بهره خود پسندی (شگفتی فصحاء از دانستن حسن کلام آن حضرت بیشتر است از خود پسندی ایشان بسبب درک کردن نکات دقیقه کلام آن جناب، زیرا بسا بدائعی است در سخن آن بزرگوار که عقل آنرا بنور بصیرت درک میکند و زبان از بیان و تقریرش قاصر است) و به علاوه آنچه بیان کردیم، در کلام آن حضرت فصاحت بسیاری بکار برده شده که هیچ زبانی توانائی وصف آنرا ندارد و هیچ انسانی به عمق آن پی نمی برد، و اوصافی که بیان کردم ملتفت نمی شود مگر کسیکه عمر خود را در فصاحت صرف کرده پایه و ریشه آنرا بدست آورده باشد و در نمی یابند این گفتار را مگر دانشمندان.

مشغول شد کسیکه بهشت و دوزخ در پیش روی اوست (میداند چه اعمالی مردم را ببهشت رهبری میکند و چه کرداری به دوزخشان می رساند، پس از آن مردم را بسه دسته تقسیم می نماید، اوّل)

کوشش کننده با شتاب (به اعمال صالحه از عذاب الهیّ) نجات یافته است و (دوّم) طالب حقّ که کاهل است (و به مغفرت و آمرزش خداوند) امیدوار است و (سوّم) تقصیر کننده که (از حقّ چشم پوشیده) در آتش و عذاب الهیّ سرنگون است (این تقسیم را خداوند متعال در قرآن کریم س 35 ی 31 می فرماید: «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابقٌ بالْخَیْراتِ بإِذْنِ اللَّهِ» یعنی بعضی از بندگان ما بر نفس خود ستمکاراند و در راه باطل قدم نهاده مرتکب افعال قبیحه میشوند و بعضی میانه رواند در کارهای زشت و نیکو و بعضی بر نیکوئیها پیشی گیرند باذن و فرمان خدا)

رفتن از راست و چپ راه به گمراهی می انجامد و راه راست راه میانه است (که نباید از آن منحرف شد، زیرا) کتاب باقی مانده (قرآن کریم) و آثار نبوّت (سنَّت حضرت رسول) بر آن (شاهد) است و از آن راه راست (عدل محض) سنّت و طریقه رسول خدا بیرون می آید و بسوی آن عاقبت امر (مردم در دنیا و آخرت) بازگشت می نماید،

هر که بغیر حقّ ادّعا کرد هلاک گردید و هر که دروغ گفت زیان دید،

کسیکه در میان مردم نادان حقّ را اظهار نماید هلاک میشود (از دست و زبان ایشان آزار می بینید یا کشته میشود)

و جهل و نادانی بس است برای مردی که قدر و منزلت خود را نشناسد (زیرا جهل بخود مستلزم سائر نادانیها است از قبیل ادّعای بی معنی نمودن و دروغ گفتن و بمردم خدا پرست اذیّت و آزار رساندن)

اصل راسخ و پایه محکمی که بر تقوی و پرهیزکاری استوار است هلاک و تباه نمی شود و زراعت قومی بر اثر آن تشنه نمی ماند (اعتقادی که روی اساس تقوی استوار است از تبلیغات دشمن زائل نمی شود و کشت و عملی که از روی اصول تقوی باشد از گرمی فتنه و فساد و خشک نخواهد شد بر خلاف کشت و عملی که از روی غیر تقوی است که به اندک سببی در معرض هلاکت و خشکی واقع می گردد، چنانکه خداوند در قرآن کریم سوره 9 آیه 109 می فرماید: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ» یعنی آیا کسیکه بناء کند بنیان دین خود را بر تقوی و پرهیزکاری از خدا و خوشنودی او را بطلبد بهتر است یا کسیکه بناء کند بنیان دینش را بر کنار رودی که زیر آن بمرور سیل تهی شده نزدیک به خرابی است، پس منهدم شود و فرود آید در آتش دوزخ)

و در خانه های خودتان پنهان شوید (برای فتنه و فساد بیرون نیائید) و اختلافاتی که بین شما است اصلاح کنید و توبه (بازگشت بسوی خدا و پشیمانی از کردار زشت) در عقب شما است (هر موقع از معاصی پشیمان شدید به توبه باز گردید که از شما جدا نیست)

و هیچ سپاسگزارنده ای (چون نعمتی بیند) حمد و سپاس نباید بکند مگر پروردگارش را (زیرا جمیع نعمتها از او است) و هیچ سرزنش کنده ای (چون شرّی بیند) ملامت و سرزنش نباید بکند مگر خودش را (زیرا از شرارت خود او است که بآن شرّ گرفتار شده است، چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم سوره 4 آیه 79 می فرماید: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسکَ» یعنی آنچه را که از نیکوئی بتو می رسد از جانب خداست و آنچه که از بدی بتو می رسد از جانب تو است، معاصی و کردار زشت تو سبب آن است).