از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در بعثت پیغمبر اکرم و ستودن قرآن کریم):

قسمت أول خطبه:

خداوند پیغمبرش را فرستاد هنگامی که مدّتی بود پیغمبری نیامده، و رفتن فرق مختلفه مردم به خواب غفلت و گمراهی و نادانی طولانی شده، و پایه استوار (احکام و دستور الهیّ) ویران گشته بود (مدّتی بود پیغمبری از جانب خدا مبعوث نشده مردم در راه گمراهی و نادانی قدم نهاده سخنان پیغمبران از یادشان رفته که خداوند حضرت مصطفی «صلّی اللَّه علیه و آله» را بر انگیخت)

پس بسوی مردم آمد با تصدیق و اعتراف آنچه در دست داشت، و نوری که بایستی از آن پیروی نمایند، و آن (چه در دست داشت و مصدّق نبوّت و پیغمبری آن حضرت و روشن کننده تاریکی های نادانی و گمراهی بود) قرآن است، پس در خواست نمائید تا گویا گردد (از کسیکه عالم بتنزیل و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و ظاهر و باطن آنست هر چه می خواهید بپرسید تا برای شما بیان کند) و هرگز (قرآن به خودی خود و بی مبیّن حقیقی) گویا نمی شود، و لیکن (چون عالم بحقائق و اسرار آن ما اهل بیت هستیم، لذا) من شما را از آن خبر می دهم (علوم و احکام آنرا بیان میکنم)

آگاه باشید در قرآن است علم بآنچه (بعد از این) می آید، و خبر از گذشته (از آفرینش آسمانها و زمین و آنچه در آنها است، و چگونگی احوال پیشینیان) و داروی درد (نادانی و گمراهی) و نظم و ترتیب دادن بآنچه (از امور دنیا و آخرت و سود و زیان که) مربوط بشما است.

قسمت دوم از این خطبه است (در باره بنی امیّه و ستمگری و انقراض حکومت و سلطنتشان):

در آن زمان (که بنی امیّه بر مردم مسلّط می گردند) باقی نمی ماند خانه گلی و نه خانه چادری (خانه هایی که در شهر ساخته شده و خرگاههائی که در بیابانها بر پا می نمایند، خلاصه جائی نیست) مگر آنکه ستمگران غمّ و اندوه و سختی و گرفتاری را در آن وارد میکنند، پس در آن هنگام در آسمان عذر خواهی و در زمین یاری کننده ای برای آنها باقی نمی ماند (چون ظلم و ستم همه جا را فرا گرفت اهل آسمان و زمین نفرین میکنند، پس خداوند سبحان آنها را منقرض و پراکنده فرماید، و ستمگری ایشان در مدّت حکومتشان بر اثر اینست که)

شما برای امر خلافت کسیرا که لیاقت نداشت برگزیدید، و (برای دوستی دنیا و دشمنی با اهل حقّ) آنرا در غیر مورد خود جا دادید، و بزودی خداوند از آنان که ستم میکنند (خواه بنی امیّه باشد خواه دیگری) انتقام می کشد، خوردنی را به خوردنی و آشامیدنی را به آشامیدنی، از خوردنیهای حنظل (گیاه بسیار تلخ) و آشامیدنیهای شیره درخت صبر (تلخ و بد مزه) و زهر آلود، و از پوشیدنی پیراهن ترس و جامه شمشیر (خلاصه خداوند نعمت و دولت آنها را برنج و سختی و شادی را بترس و آسایش را بشکست خوردن در جنگ مبدّل می فرماید)

و این کیفر آنها است در دنیا و در آخرت هم بعذاب الهیّ مبتلی خواهند بود، زیرا) ایشان چهار پایان کشنده بار معاصی و شترهای برنده توشه گناهان می باشند، پس (به این جهت) سوگند یاد میکنم و باز سوگند یاد میکنم که بنی امیّه پس از من خلافت را بیفکنند (از دست بدهند) مانند خلط سینه که از دهان بیرون انداخته میشود، و پس از آن هم هرگز آنرا نچشیده مزه اش را در نیابند چندان که روز و شب از پی هم برسند (بعد از شکست خوردن از بنی العبّاس دیگر روی کار نیامده به بدبختی و بیچارگی مبتلی خواهند بود).