از سخنان آن حضرت علیه السّلام است خطاب باهل بصره که بر سبیل حکایت از پیشامدهای سخت خبر می دهد:

قسمت أول خطبه:

هنگام آن فتنه و تباهکاری کسیکه توانائی اطاعت و فرمانبرداری خدا داشته باشد، بایستی بجا آورد، پس اگر مرا اطاعت و پیروی کنید، من به خواست خدا شما را براه بهشت (سیادت و سعادت جاودانی) خواهم برد اگر چه این راه بسیار سخت و تلخ مزه است (زیرا بیشتر مردم خواهان باطل و تباهکاری بوده پیروی خدا و رسول در نظرشان دشوار می آید).

و (یاغی شدن) آن زن (عائشه بر من از جهت این است که او) را سستی اندیشه زنان دریافته، و کینه دشمنی در سینه اش به جوش آمده مانند (جوشیدن) دیک آهنگر. (از جمله چیزهائی که سبب کینه و دشمنی عائشه نسبت به آن حضرت شد این بود که چون حضرت رسول مأمور شد به بستن درهایی که بمسجد باز بود، همه درها حتّی باب ابی بکر را بست، و باب امیر المؤمنین را باز گذاشت، و دیگر آنکه ابی بکر را با سوره برائة به مکّه فرستاد، پس از آن او را عزل نموده سوره را به امیر المؤمنین داده او را فرستاد، و دیگر آنکه فاطمه علیها السّلام دارای فرزندان گردید و عائشه هیچ فرزند نداشت، و حضرت رسول فرزندان فاطمه را فرزندان خود می دانست، خلاصه این قبیل امور سبب حسد و دشمنی عائشه بود، لذا امام علیه السّلام می فرماید:)

و اگر او را وادار می کردند باینکه آنچه با من کرد با دیگری انجام دهد بدان اقدام نمی نمود (زیرا یاغی شدن او به بهانه کشته شدن عثمان و جنگیدنش بر اثر دشمنی و کینه ای است که با من دارد) و بعد از این هم (با همه کارهای زشت، یاغی شدن، و فتنه انگیختن، و خون مسلمانان ریختن، و مانند اینها) حرمت و بزرگی پیش از این (زمان رسول خدا) برای او باقی است (بجهت همسری با پیغمبر اکرم و چون از جمله امّهات مؤمنین است ما کردار او را کیفر نمی دهیم) و (امّا در آخرت) حساب و باز پرسی با خداوند است (در قیامت خداوند برای او عذاب مقرّر فرموده، چنانکه در قرآن کریم سوره آیه می فرماید: «یا نِساءَ النَّبیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً» یعنی ای زنان پیغمبر هر که از شما کار ناشایسته آشکاری انجام دهد عذاب او افزون و دو برابر دیگران میشود، و این کار بر خدا آسان است).

(قسمتی از این سخنان است در باره ایمان): راه ایمان (گرویدن بخدا و رسول) روشنترین راه است (به رسیدن سیادت و سعادت همیشگی) و تابان تر از چراغ (که رونده در آن هرگز گم نمی شود) پس بسبب ایمان به کردارهای شایسته راه برده میشود، و بسبب کردارهای شایسته به ایمان راهنمائی می گردد (اعمال صالحه نتیجه و ثمره ایمان است و صدور آنها از بنده مؤمن دلیل بر وجود ایمان است در قلب او)

و بسبب ایمان (که ثمره آن اعمال صالحه است) علم و دانائی آباد میشود (صاحب آن به سود می رسد، زیرا علم بی ایمان و عمل به آدمی چیزی نمی افزاید مگر دوری از رحمت خدا) و بسبب علم از مرگ خوف و ترس پیش می آید (زیرا علم به مبدأ و معاد مستلزم یاد آوری از مرگ است، و یاد آوری از مرگ موجب ترس از آن، و ترس از آن سبب کردار و گفتار نیکو و آن باعث بدست آوردن سعادت همیشگی است بخلاف جاهل که از سختیهای مرگ غافل است، لذا تمام کوشش او صرف دنیا گشته از نیکبختی همیشگی محروم می ماند) و بر اثر مرگ دنیا بپایان می رسد (زیرا قبر آخرین منزل دنیا و اوّل منزل آخرت است) و بوسیله دنیا (سعادت جاوید در) آخرت بدست می آید (زیرا دنیا دار تکلیف است و در آن می توان برای آخرت توشه ای بدست آورد، و خدا و رسول را خوشنود گردانید)

و بسبب قیامت بهشت به پرهیزکاران نزدیک و دوزخ به گمراهان و هوا پرستان آشکار می گردد (چنانکه در قرآن کریم سوره 26 آیه 88 می فرماید: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ - إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بقَلْبٍ سَلِیمٍ - وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ - وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ» یعنی قیامت روزی است که مال و پسران کسی را سود نمی دهد مگر کسیکه با دل سالم از کفر و معصیت بیاید، و بهشت به پرهیزکاران نزدیک و دوزخ به گمراهان هویدا میشود)

و مردم را از قیامت جای رهائی نیست (که همه باید در آن وارد شوند) در حالیکه در آن میدان شتاب کننده هستند بسوی آخرین منزل (سعید و نیک بخت در بهشت جاوید، و شقیّ و بدبخت در آتش دوزخ).

و قسمت دوم از این سخنان است (در چگونگی حال اهل قبور در قیامت، و ترغیب مردم بر امر بمعروف و نهی از منکر و پیروی قرآن کریم، و نقل فرمایش رسول اکرم در باره وقوع فتنه و فساد):

(در قیامت اموات) از قبرها بیرون می آیند و بآخرین منزلها (بهشت یا دوزخ) می روند، و برای هر سرائی (بهشت یا دوزخ) اهلی است که (آماده رفتن بآن هستند، نیک بختان و پیروان خدا و رسول ببهشت و بد بختان و گناهکاران به دوزخ، و) آنرا به سرای دیگر تبدیل نمی کنند (بهشتیان به دوزخ نمی روند، و دوزخیان ببهشت نمی توانند رفت) و از آن سرا بیرون نمی شوند.

(اگر بخواهید اهل بهشت باشید، از خدا و رسول پیروی کرده مردم را به گفتار و کردار شایسته وادار و از ناشایسته ها باز دارید، زیرا) امر بمعروف و نهی از منکر دو صفت و خلق هستند از جمله خوهایی که محبوب و پسندیده خدا است، و (ترسیدن از امر بمعروف و نهی از منکر نمودن در صورتیکه ظاهرا هیچ گونه زیانی نداشته باشد درست نیست، و احتمال اینکه مبادا کشته شود یا روزی کم گردد بیجا است، بلکه باید دانست) این دو امر مرگ را نزدیک نمی گرداند و روزی را کم نمی کند (زیرا مرگ و روزی هر کس مقدّر است، و تغییر و تبدیلی در آن نیست)

و (برای شناختن موارد احکام دین) بر شما باد (مراجعه) بکتاب خدا (قرآن کریم) زیرا کتاب خدا (برای اتّصال بنده بخدا) ریسمان استواری است (که هرگز گسیخته نخواهد شد) و (برای سیر در راه حقّ) نور آشکاری است (که تاریکی در آن راه ندارد) و (برای بیماری جهل و نادانی به معرفت خدا و رسول) شفاء است، و (برای تشنه علوم و معارف حقّه) سیر آب شدن است بر طرف می نماید، و برای چنگ زننده (بآن) نگاه دارنده (از خطاء و لغزشها) است، نیست تار است گردد (اختلافی در آن یافت نمی شود تا نیازمند اصلاح باشد) و (از حقّ و حقیقت) بر نمی گردد تا از آن دست برداشته شود، و تکرار بسیار (بر زبانها) و فرو رفتن در گوش آنرا کهنه نمی گرداند (هر سخنی را که بسیار گویند و بشنوند کهنه می گردد جز کلام خدا که در همه اوقات تازه بوده بهای آن افزایش می یابد)

کسیکه آنرا بگوید راستگو است (زیرا در قرآن کریم بر خلاف واقع چیزی بیان نشده) و هر که از آن پیروی کند (ببهشت جاوید) پیشی گرفته (رستگار گردیده) است.

و (سیّد رضیّ فرماید:) مردی (بین سخنان امام علیه السّلام) رو بروی آن حضرت ایستاد و گفت: ما را از فتنه خبر ده، آیا از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله چگونگی آنرا پرسیده ای پس امام علیه السّلام فرمود: چون خداوند سبحان کلام خود را فرستاد: (سوره 29 آیه 1) «الم - أَ حَسبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» یعنی منم خداوند بزرگوار، آیا مردم گمان کرده اند که به گفتن اینکه ما (بخدا و رسول) ایمان آوردیم وا گذاشته میشوند، و آنان (بفتنه و فساد) آزموده نمی گردند دانستم مادامی که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در بین ما باشد آن فتنه بر ما فرود نمی آید، پس گفتم: ای رسول خدا چیست این فتنه ای که خدا ترا بآن خبر داده فرمود: ای علیّ بزودی بعد از من امّتم (بر اثر اندیشه های نادرست) در فتنه و تباهکاری افتند.

پس گفتم: ای رسول خدا آیا نبود که در روز احد (احد نام کوهی است نزدیک مدینه براه شام که در آنجا جنگ کفّار قریش با مسلمانها در اوائل ماه شوّال سال سوّم هجرت واقع شده) آنجا که گروهی از مسلمانان به درجه شهادت رسیدند، و کشته شدن در راه خدا از من باز داشته شد، و کشته نشدنم بر من دشوار گردید (و از این جهت غمگین بودم) بمن فرمودی مژده باد ترا که بعد از این کشته خواهی شد پس بمن فرمود: آنچه بیان کردی درست است، هنگام دریافت شهادت شکیبائی تو چگونه خواهد بود، گفتم: ای رسول خدا این کار از موارد صبر نیست، بلکه جای مژده و سپاسگزاری است (کشته شدن در راه خدا برای من بزرگترین نعمت و بخشش الهیّ است)

و فرمود: ای علیّ زود باشد که بعد از من مسلمانان بوسیله دارائیشان در فتنه افتند (بر اثر کمی یا بسیاری مال و کسب از راه حلال یا حرام و صرف آنها در راه خیر و شرّ آزمایش میشوند) و بسبب دینشان بر پروردگارشان منّت نهاده رحمت و مهربانی او را آرزو نمایند (در صورتیکه آرزوی رحمت با بی باکی در دین و پیروی نکردن از خدا و رسول غلط است) و از خشم او ایمن و آسوده خاطر باشند (و حال آنکه ایمنی از خشم و دوری رحمت او مانند نا امیدی از رحمتش از جمله گناهان بزرگ است) و بسبب شبهه های نادرست و خواهشهای غافل کننده (از حقّ و کیفر روز رستخیز) حرام او را حلال گردانند، پس (از این جهت) شراب را (بمشتبه نمودن) به آب انگور و خرما، و رشوه را بهدیّه و ارمغان، و رباء را بخرید و فروخت حلال می شمرند،

پس گفتم: ای رسول خدا در آن هنگام ایشان را به کدام مرتبه ای از مراتب بحساب آورم آیا آنها را مرتدّ و کافر بدانم، یا بفتنه افتاده فرمود: در مرتبه فتنه و آزمایش (در دین، زیرا ایشان نمی گویند شراب و رشوه و رباء حلال است تا منکر ضروریّ دین شده کافر گردند، بلکه از راه اشتباه کاری شراب را آب انگور و رشوه را ارمغان و رباء را سود خرید و فروخت می پندارند، و چون آب انگور و ارمغان و سود خرید و فروخت در دین حلال است آنها را نیز حلال می دانند).