از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در پند و اندرز دادن بمردم و ستودن ائمّه اطهار):

قسمت أول خطبه:

و چشم دل خردمند که با آن پایان کار خود (مردن و وارسی روز رستخیز) را می بیند، و نشیب و فراز (خیر و شرّ) خویش را می شناسد، دعوت کننده (پیغمبر اکرم) است که (مردم را بدین اسلام) دعوت فرمود (و راه خیر و شرّ و سعادت و شقاوت را برای آنان بیان کرد) و نگهبان (امام علیه السّلام) است که (اساس شریعت آن حضرت را از فساد و تباهکاری دشمنان) حفظ نمود، پس دعوت کننده را بپذیرید، و نگهبان را پیرو باشید (تا در دنیا سر افراز و در آخرت سعادتمند گردید، و بدانید:)

مردم دو رو در دریاهای فتنه ها فرو رفته اند (در راه گمراهی قدم نهاده به گمراه نمودن دیگران پرداخته مقدّمات خونریزیهای به ناحق را فراهم کرده اند) و از سنّتها (احکام پیغمبر اکرم) چشم پوشیده بدعتها را گرفته اند (به هوای نفس هر حکمی را اجراء خواهند نمود) و (بر اثر غلبه باطل بر حقّ) مؤمنین کناره گیری کرده خاموش نشسته اند، و دروغگویان گمراه گویا شده اند (بطوریکه مردم از ما دست کشیده اند در صورتیکه)

ما اهل بیت (از جهت قرب و نزدیکی حضرت رسول) چون پیراهن (تن او) هستیم، و اصحاب (آن بزرگوار) می باشیم (بآنچه از جانب خداوند باو نازل شده ایمان آورده تصدیق نموده ایم) و ما خزانه داران و درها (ی علوم و معارف) هستیم (بتأویل و تفسیر قرآن کریم آشنا بوده و موارد احکام الهیّ را دانسته مردم را براه حقّ راهنماییم، و از اینرو است که پیغمبر اکرم بطوریکه همه مسلمانان در اخبار خود نقل نموده اند فرمود: «أنا مدینة العلم و علیّ بابها، فمن أراد المدینة فلیأت الباب» یعنی شهر علم و دانش منم و علیّ دروازه آن است، و کسیکه بخواهد به شهری بیاید بایستی از دروازه وارد شود) و داخل خانه ها نمی توان شد مگر از درهای آنها، پس کسی را که از غیر درها وارد خانه ها شود دزد می نامند (هر که بخواهد از غیر راه ما خود را بخدا و رسول آشنا نماید، از دین بهره نبرده و در آخرت گرفتار عذاب است).

قسمت دوم از این خطبه است (در فضائل اهل بیت علیهم السّلام):

آیات قرآن آنچه در مدح و منقبت علم و هدایت است در باره ایشان نازل شده و آنان گنجهای خداوند بخشنده هستند (حقّ تعالی تمام گوهرهای گرانبها یعنی جمیع صفات پسندیده از قبیل علم و حلم و جود و شجاعت و فصاحت و بلاغت و عصمت و طهارت و مانند آنها را در ایشان قرار داده، پس از این جهت است که) اگر به گفتار لب گشایند راست گویند، و اگر خاموش باشند دیگری بر آنان پیشی نگرفته (زیرا سکوتشان از روی حکمت و مصلحت است، نه از روی عجز و ناتوانی که دیگری بر آنها سبقت گرفته سخن گوید)

پس باید پیشرو و جلودار هر قومی به پیروان خود راست گوید (معنی این جمله در شرح سخن صد و ششم گذشت، و منظور امام علیه السّلام از این مثل آنست که حاضر برای غائب از راه پند و اندرز و راهنمائی راست بگوید، و او را از گمراهی و نادانی برهاند) و باید عقل خود را متوجّه سازد (سخنان ما را با فکر و اندیشه بشنود تا بدرستی آنچه را که می گوئیم پی ببرد) و باید از فرزندان آخرت باشد، زیرا از آنجا آمده و بسوی آن باز می گردد (خدا را در نظر گرفته به دنیائی که باید از آن بیرون رود دل نبندد، و آخرت را جایگاه همیشگی خویش بداند).

پس کسیکه چشم دل گشوده از روی بینائی کاری انجام می دهد باید پیش از انجام عمل بداند که آیا آن عمل به زیان او است یا به سودش پس اگر به سود او است آنرا بجا آورد، و اگر به زیانش باشد ترک نماید،

زیرا کسیکه از روی نادانی کاری انجام دهد مانند کسی است که در غیر راه سیر میکند، پس دور شدن او از راه روشن چیزی باو نمی افزاید مگر دور شدن از مطلوب او (رونده در راه کج هر چند بیشتر راه رود از مقصد دورتر گردد)

و کسیکه از روی دانائی بکاری اقدام نماید مانند کسی است که در راه روشن راه می رود، پس باید شخص بینا (که چشم دل گشوده با تأمّل و اندیشه کاری انجام می دهد) ببیند آیا در راه سیر میکند، یا بیراهه می رود (در اوّل امر رسیدگی کند اگر کار خدا پسند است انجام دهد و گر نه اقدام ننماید).

و بدان برای هر ظاهر و آشکاری برابر آن باطن و پنهانی است، پس آنچه را ظاهر نیکو باشد باطنش هم نیکو است، و آنچه را ظاهرش زشت و بد باطنش زشت و ناپاک است، و (گاه میشود که ظاهر طبق باطن نیست، لذا) پیغمبر صادق صلّی اللّه علیه و آله فرمود: خداوند بنده ای را دوست می دارد (رحمت خود را شامل حالش می گرداند) و عمل او را دشمن (حرام و گناه) میداند، و (گاهی) عمل (کارهای نیکو) را دوستدار است و عامل آنرا دشمن می دارد.

و بدان برای هر عمل و کرداری گیاهی است و هر گیاهی را از آب بی نیازی نیست، و آبها گوناگون است، پس هر چه آب گوارا می آشامد درختش نیکو و میوه آن شیرین است، و هر چه آب ناپاک و بد می آشامد درخت آن بد و میوه اش تلخ است (منظور امام علیه السّلام از این جمله و تشبیه عمل به گیاه بعد از نقل فرمایش پیغمبر اکرم آنست که درخت عمل از عقیده و باطن صاحب آن آب می آشامد، اگر عقیده درست و باطن نیکو باشد از عمل شایسته و کردار پسندیده سودمند می گردد، و اگر عقیده نادرست و باطن ناپاک بود عمل نیکو «اگر چه خداوند او را دوست می دارد» سودی باو نمی رساند یعنی بر اثر آن سعادت همیشگی بدست نخواهد آورد).