ستایش خداوندی را که آفریدگانش بر وجود او راهنماینده اند و چون جامه حدوث بر تن دارند، که پدید می آیند و از میان می روند، بر ازلی بودنش دلالت دارند. و شباهتشان به یکدیگر نشان بی همتایی اوست.

حواس ما، حقیقت ذات او نتواند شناخت و، هیچ پرده ای مستورش نتواند داشت، زیرا فرق است میان آنکه صانع است و آنچه مصنوع است و میان آنچه محدود کننده است و آنچه محدود شونده و میان آنچه پرورنده است و آنچه پرورش می یابد.

خداوند، یکی است، ولی نه به تعبیر عددی، آفریننده است ولی نه با حرکت یا تحمل رنج. شنواست، بی آنکه ابزار شنواییش باشد. بیناست، نه بدان گونه که دیده از هم بگشاید. حاضر است نه این که با چیزی مماس باشد و جدا از هر چیزی است نه این که میانشان مسافتی باشد. آشکار است نه به دیدن و نهان است نه سبب لطافت. از چیزها جداست زیرا هر چیزی مقهور او و به قدرت اوست. هر چیزی غیر اوست، که همه در برابر او خاضع اند و به سوی او باز می گردند.

هر کس وصفش کند محدودش کرده و آنکه محدودش کند او را بر شمرده است و هر که بر شماردش ازلیّتش را باطل کرده است.

هر که بگوید که خدا چگونه است، خواسته که وصفش کند و هر که بگوید خدا در کجاست برای او مکانی قائل شده.

عالم بود، آن گاه که معلومی نبود، آفریننده بود، آن گاه که آفریده ای نبود. توانا بود، آن گاه که چیزی نبود که تواناییش را با او سنجد.

طلوع کننده ای طلوع کرد. درخشنده ای درخشیدن گرفت، آشکار شونده ای آشکار شد و، آنچه کج و منحرف شده بود، راستی یافت. خداوند مردمی را به مردم دیگر بدل نمود و روزی را به روز دیگر. دگرگون شدن روزگار را انتظار می کشیدیم، آنسان، که قحطی زده چشم به راه باران دارد.

جز این نیست، که امامان از سوی خدا، کار آفریدگان او را به سامان آورند و از جانب او بر مردم سروری یافته اند. به بهشت نرود مگر کسی که آنها را شناخته باشد، و آنها او را شناخته باشند. به دوزخ نرود مگر کسی که آنها را انکار کرده باشد و آنان نیز او را انکار کرده باشند.

خدای تعالی شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید. زیرا اسلام نشانی از سلامت است و مجموعه کرامتها. خداوند تعالی راه و روش اسلام را برگزید و حجتهای آن را روشن گردانید، از علمی آشکار و حکمتی که پنهان است.

شگفتیهایش پایان نپذیرد و عجایبش از میان نرود. در اوست بارانهای نعمتزای بهاری و چراغهایی که پرتو آنها تاریکیها را روشن سازد. در خزانه خوبیها جز به کلیدهای آن گشوده نگردد و تاریکیها جز به پرتو چراغهایش روشنی نگیرد. قرقگاههایش را حمایت کرده و در رعایت خویش گرفته. هر که را خواستار شفا باشد، شفا دهد و هر که خواهد، که نیازش برآورد، نیازمندش نگذارد.