سخنی از آن حضرت (ع) در برانگیختن اصحابش به جهاد:

آن گروه از جنگاوران را، که زره بر تن دارند، پیش دارید و آنان را که زره بر تن ندارند، در عقب بگمارید. دندانها را بر هم فشارید، که این کار، شمشیرها را از کاسه سر بیشتر دور کند. چون نیزه را به سوی شما گرفتند بیدرنگ، بپیچید که این کار، شما را از آسیب سر نیزه ها در امان می دارد.

دیدگان را فرو خوابانید، که این کار بر شهامت شما می افزاید و دل را آرامش می بخشد. صداهایتان را پست کنید، که این کار ناتوانی و وحشت را بهتر می راند.

پرچمتان را به این سو و آن سو متمایل مکنید و گردش را خالی مگذارید و آن را جز به دست دلیران سپاه مدهید. دلیرانی که همواره از آنچه باید دفاع کنند، دفاع می کنند.

آنان که به هنگام نزول سختی و بلا پایداری می ورزند و صبر می کنند، گرد پرچم را می گیرند و از پس و پیش و راست و چپ حفاظتش می کنند. نه از آن واپس مانند، که به دست دشمنش سپارند و نه از آن پیش افتند، که تنهایش گذارند.

بر هر یک از شماست که هماورد خود را از پای در آورد و از برادر جنگجوی خود نیز حمایت کند و نباید که نبرد با هماورد خود را به برادر خود واگذارد تا هماورد او و هماورد برادرش همدست شده، کار برادرش را بسازند.

به خدا سوگند، اگر از شمشیر این جهان بگریزید از شمشیر آن جهان گریختن نتوانید. شما سروران و گردن فرازان عرب هستید و نسبت به دیگران چون کوهان بلند شتر هستید نسبت به دیگر اعضایش. فرار سبب خشم خداوند است و خواری و ذلت آورد و مرد را برای همیشه ننگین سازد. آنکه از میدان جنگ می گریزد بر عمرش نیفزاید و فرار، مانع مرگش نشود.

کسی که به سوی خدای می رود همانند تشنه ای است که به آب می رسد. بهشت در سایه نیزه هاست. امروز هر کس را هر چه در دل باشد آشکار شود. [به خدا سوگند، اشتیاق من به پیکار با آنان از اشتیاق آنان به خانه هایشان بیشتر است.]

بار خدایا، اگر حق را نمی پذیرند، جمعشان را پراکنده ساز و میانشان اختلاف انداز و آنان را به سبب خطاهایشان به هلاکت رسان.

ایشان از باورهای خود بازنگردند، مگر آن گاه که، ضربتهای پی در پی نیزه ها بدنهایشان را سوراخ کند، چنانکه نسیم از آنها بگذرد و سرهایشان بشکافد و استخوانهایشان خرد گردد و دستها و پاهایشان به اطراف پراکنده شود و لشکرها دسته دسته از پی هم بر آنها بتازند و سوارانی که از هر سوی روی آورده اند بر سرشان هجوم آورند و لشکرهای گران به شهرهایشان روانه گردد و سراسر بلادشان در زیر سمّ ستوران کوبیده شود و گرداگرد مراتع و چراگاههایشان را فرو گیرند.

سید رضی می گوید: «دعق» به معنی «دق» است، یعنی کوبیدن. یعنی اسبها به سمهای خود زمینشان را فرو کوبند و «نواحر» به معنی متقابل است: روبروی یکدیگر. می گویند، «منازل بنی فلان تتناحر» یعنی، مقابل یکدیگر است.