از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در امر بتقوی و پرهیزکاری و مذمّت از دنیا و دوری از آن و ترغیب بآخرت):

قسمت أول خطبه:

حمد و سپاس سزای خداوندی است که حمد را به نعمتهای و نعمتها را بشکر پیوند فرموده (به ازاء نعمتها حمد را واجب کرده و شکر را سبب فراوانی آنها قرار داده)

بر نعمت هایش او را حمد می کنیم چنانکه بر بلایش سپاسگزاریم (مقصود آنست که هنگام گرفتاری و آسودگی هر دو بایستی حقّ تعالی را سپاس گزارد، و حمد بر بلاء از حمد بر نعمت سزاوارتر است، زیرا حمد بر بلاء و سختی موجب عطاء و بخشش اخرویّ است که همیشه باقی و برقرار می باشد بخلاف حمد بر نعمت که سبب فراوانی نعمت دنیویّ است که فانی و نابود می گردد)

و از او کمک و یاری در خواست می نماییم بر این نفسهای کند و کاهل از آنچه (عبادت و بندگی) که مأمور شده است انجام دهد، و شتابنده بآنچه (معصیت و نافرمانی) که نهی شده است از بجا آوردن آن،

آمرزش از او می طلبیم برای گناهانی که علم او بآنها احاطه دارد، و کتاب او (لوح محفوظ که برای ثبت اعمال بندگان تعیین فرموده) همه آنها را ضبط کرده، علمی که قاصر و کوتاه نیست (صغیره و کبیره، کوچک و بزرگ را میداند) و کتابی که ترک نکرده (هیچیک را از قلم نینداخته)

و باو ایمان می آوریم و می گرویم مانند ایمان کسیکه پنهانیها (سکرات و سختیهای مرگ و سؤال قبر و حساب و وارسی قیامت و مانند آنها) را آشکار دیده، و بآنچه که وعده داده شده (بهشت جاودانی برای پرهیزکاران و آتش سوزان همیشگی برای گناهکاران) آگاه گردیده است، ایمانی که با اخلاص شرک را زدوده (و شخص را موحّد می گرداند) و یقین و باور آن شکّ و تردید را از بین می برد (و بهمین جهت مؤمن واقعی بی درنگ بدستور خدا و رسول و اوصیاء آن حضرت رفتار می نماید)

و گواهی می دهم که معبود بسزا نیست جز خدای یگانه که شریک ندارد، و گواهی می دهیم که محمّد، صلی اللَّه علیه و آله، بنده و فرستاده او است، و این دو گواهی (از روی صمیم قلب و خلوص نیّت) گفتار (نیکو) و کردار (پسندیده) را اوج می دهند (و در درگاه الهیّ به مورد قبول می گذارند، و قبولی عبادت قولیّ و فعلیّ هم موکول به گفتن و ایمان باین دو اصل مسلّم است) کفّه میزانی که شهادتین را در آن می نهند سبک نمی شود (با ایمان باین دو گواهی از بعضی اعمال اهمال شده صرف نظر می نمایند) و کفّه میزانی که شهادتین را از آن بردارند سنگین نمی گردد (بی ایمانی باین دو گواهی هیچیک از اعمال پذیرفته نیست).

بندگان خدا شما را سفارش میکنم بتقوی و ترس از خدا که آن تقوی توشه (سفر آخرت) و پناه (از عذاب) است، توشه ای است که (دارنده اش را بمنزل) می رساند، و پناهی است که (از سختیها) می رهاند،

شنواننده ترین دعوت کننده (رسول اکرم) مردم را بآن دعوت فرمود، و بهترین درک کننده (امام علیه السّلام) آنرا درک کرد (و بآن عمل نمود) پس دعوت کننده آنرا شنوانید، و درک کننده آن رستگار گردید.

بندگان خدا، تقوی و ترس از خدا و دوستان خدا را از ارتکاب حرام باز می دارد، و خوف و ترس (از عذاب را) در دلهاشان قرار می دهد، بطوریکه آنان را در شبها (برای نماز) بیدار و در شدّت گرمی روزها (برای روزه) تشنه نگاه می دارد، پس آسایش (آخرت) را برنج (دنیا) و سیرابی (آنروز) را به تشنگی (امروز) تبدیل نمودند، و مرگ را نزدیک دانسته بانجام عمل نیکو شتافتند، و آرزو را دروغ پنداشته بسر رسیدن عمر را در نظر گرفتند.

پس دنیا سرای نابود شدنی و رنج و تغییر حالات و عبرتها است: و از جمله اسباب فناء و نیستی آنست که روزگار (برای نابود کردن) تیرش را به چلّه کمان نهاده، تیرهای آن بخطاء نمی رود، و زخمهایش مداوا نمی شود، تیر مرگ را به زنده، و بیماری را به تندرست، و سختی و ناجوری را به رستگار می اندازد، خورنده ای است که سیر نمی شود، و نوشنده ای است که عطش تمام نمی گردد.

و از جمله اسباب رنج و سختی آنست که مرد فراهم میکند چیزی را که نمی خورد، و بناء میکند آنچه که در آن سکونت نمی نماید، پس بجانب خدا می رود (از دنیا رخت بر می بندد) نه مالی برداشته و نه بناء و ساختمانی همراه برده (با دست تهی و بی خانمان و حسرت جاودان کوچ میکند).

و از جمله اسباب تغییر حالات آنست که می بینی شخصی را که به (فقر و پریشانی) او رحم می کردند (اکنون به خوشی و توانگری او) غبطه می برند، و دیگری را که به (فراوانی نعمت و ثروت) او غبطه می بردند (اکنون بذلّت و بیچارگیش) رحم می نمایند، نیست این ترحّم مگر بجهت نعمتی که (از چنگ او) رفته، و سختی (بجای آن) رسیده.

و از جمله اسباب عبرتها آن است که مردی (پس از صرف عمر و رنج بسیار) نزدیک میشود که به آرزوی خود برسد، رسیدن مرگ نومیدش می گرداند، پس نه آرزویی دریافته میشود (تا کامرانی کند) و نه آن مرد (از چنگ مرگ) رها می گردد (تا بهر حال و اگر چه بنا امیدی زندگانی نماید)

سبحان اللّه (شگفتا) چیست که سرور و خوشی آن فریبنده است (بطوریکه خواهان خود را از طاعت و بندگی باز می دارد) و سیرآبیش سبب تشنگی (در آخرت) و سایه اش موجب گرمی (دوزخ) است نه آینده (مرگ) ردّ میشود، و نه گذشته (از دست رفته) باز می گردد (تا کاری انجام دهد).

سبحان اللّه (شگفتا) چه بسیار نزدیکست زنده به مرده برای ملحق شدن باو، و چه بسیار دور است مرده از زنده برای جدائی همیشگی از او (چون هر زنده ای بزودی می میرد، و هر که مرد هرگز باز نمی گردد، پس از اینرو زنده به مرده بسیار نزدیک و مرده به زنده بسیار دور است).

نیست چیزی پلیدتر از بدی (در دنیا) مگر عذابی که بر آن مترتّب می گردد، و نیست چیزی خوبتر از نیکوئی (در دنیا) مگر پاداشی که (در آخرت) برای آن مقرّر شده،

و شنیدن هر چیزی از دنیا بزرگیش بیشتر است از دیدن آن، و دیدن هر چیزی از آخرت مهمّتر است از شنیدنش، پس شنیدن (احوال آخرت) و از غیب و پنهانی (بوسیله پیغمبر و امام) خبر گرفتن شما را کفایت میکند از دیدن،

و بدانید آنچه از دنیا کم برسد و در آخرت زیاد باشد بهتر است از آنچه در آخرت کم باشد و در دنیا زیاد (چشم پوشی از درهم و دینار حرام که پاداش آن بهشت جاودان است بهتر است از جمع آوری با کیفر عذاب ابدیّ) پس بسا کم شده ای که سودمند است و بساز یاد شده ای که زیان آور است،

آنچه که مأمور شده اید بآن فراختر و آسانتر است از آنچه نهی و باز داشته شده اید از آن، و آنچه که برای شما حلال گشته بیشتر است از آنچه که حرام گردیده، پس رها کنید اندک را برای بسیار، و واگذارید تنگ و دشوار را برای فراخ و آسان.

(برای بدست آوردن متاع دنیا این همه کوشش نکنید، زیرا) روزی شما ضمانت شده (حتما بشما خواهد رسید) و بعمل صالح (عبادت خالق و خدمت بخلق) مأمور گشته اید، پس طلب روزی ضمانت شده نباید اولی باشد از بجا آوردن عمل صالح که بر شما واجب گردیده، با اینکه سوگند بخدا شکّ و تردید (در دین و عقایدتان) وارد شده و یقین و باور (تان) متزلزل گشته بطوریکه گویا آنچه (طلب روزی) که برای شما ضمانت شده واجب گردیده، و آنچه (بجا آوردن عمل صالح) که بشما واجب بوده ساقط گشته،

پس بعمل (عبادت و خدمت) بشتابید، و از مرگ ناگهانی بترسید، زیرا امیدی به بازگشت عمر نیست چنانکه به بازگشت روزی امید هست (پس تقصیر در عمل و صرف عمر در طلب روزی خطاء است) آنچه از روزی امروز فوت شود امید به افزونی فردا هست، و آنچه دیروز از عمر فوت گردید امید به بازگشت امروز نبوده است،

امیدواری با آینده (روزی) است، و نومیدی با گذشته (عمر) است، پس (در قرآن کریم سوره 3 آیه 102 می فرماید:) "اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ" یعنی از عذاب الهیّ بترسید و پرهیزکار باشید پرهیزکاری که سزاوار او است، و نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید (بدستور خدا و رسول رفتار نمائید تا مسلمان بمیرید).