از خطبه ‏های آن حضرت علیه السّلام است (در بی وفائی دنیا):

بدنیا نظر کنید مانند نگاه کردن کسانیکه از آن اعراض و دوری نموده‏ اند (رویّه ائمّه معصومین و پیروانشان را سر مشق خویش قرار داده از دنیا پرستان پیروی ننمائید) زیرا سوگند بخدا دنیا بزودی ساکنش را دور میکند، و دارای نعمت و دولت و امنیّت را مصیبت زده و اندوهناک می‏ سازد،

چیزهائی که گذشته و پشت کرده (مانند جوانی، صحّت، قوّت و توانائی) باز نمی‏ گردد، و آنچه که بعد از این خواهد آمد نامعلوم است (نعمت است یا نقمت، خوب است یا بد) تا برای (بدست آوردن خوب) آن منتظر بود (کوشش نموده از بدی آن بپرهیزید)

خوشی آن به اندوه آمیخته است (چون مسرور در آن برای دسترسی نداشت به باقی مطلوب خود محزون است) و قوّت و توانائی و جوانی مردان آن بضعف و ناتوانی و پیری می‏رسد، پس بسیاری آنچه در دنیا از آن خوشتان می ‏آید (ریاست، مال، ارجمندی، زن، زیور و مانند آن) شما را فریب ندهد، زیرا بهره شما در دنیا از آنچه بآن دسترسی دارید (نسبت بسختی و رنج پس دادن حساب آن در قیامت بسیار) کم است.

خدا رحمت کند مردی را که (در امر دنیا و مبدأ و معاد خویش) اندیشه کند و عبرت گرفته (به ناپایداری دنیا) بینا شود (و باور نماید) که آنچه از دنیا باقی مانده بزودی نابود است (بوده آنرا نبوده انگارد) و آنچه از آخرت موجود است زوال ناپذیر و همواره بوده است (نبوده آنرا بوده داند) و آنچه (از ساعات عمر) که بحساب می آید بپایان می رسد، و هر چه انتظار دارید (مرگ و قیامت) آینده است، و هر آینده ای نزدیک است.

قسمت دوم از این خطبه است (در امتیاز دانا و بینا از نادان و گمراه):

دانا کسی است که قدر خود را بشناسد (طبق دستور خدا و رسول رفتار نماید) و برای جهالت و نادانی مرد همین بس که خود را نشناسد (در راه ضلالت و گمراهی قدم نهد و از شیطان و نفس امّاره پیروی کرده سرمایه خوشبختی خویش را به باد دهد)

و دشمن ترین مردان نزد خدا بنده ایست که خداوند او را بخود وا گذارد (توفیق بدست آوردن سعادت را از او سلب نماید) بطوریکه (در امر دین و دنیا) از راه راست قدم بیرون نهاده بی راهنما سیر میکند (در بیابان بی سر و ته نادانی حیران و سرگردان مانده نمی داند چه کند)

اگر بسوی زراعت و کشف دنیا (آنچه سود دنیویّ دارد) دعوت شود عمل میکند، و اگر بسوی زراعت و کشت آخرت (خدمت بخلق و عبادت خالق) خوانده شود کاهلی می نماید، مانند آن ماند که آنچه (در امر دنیا) میکند بر او واجب است (برای اقدام بهر کار اگر چه حرام باشد طوری آماده است که گویا واجبی را بجا می آورد و از عذاب ترک آن ترسناک است) و آنچه (در امر آخرت) بتأخیر می اندازد از او ساقط (از اوامر و نواهی الهیّ بطوری چشم می پوشد که گویا باو در این باب دستوری نرسیده).

و قسمت سوم از این خطبه است (در غلبه فتنه و فساد و اینکه نجات و رهائی نیست مگر برای اهل ایمان):

زمانی میشود که کسی از (فتنه و فساد) آن نجات و رهائی نمی یابد مگر مؤمن خدا پرست بی نام و نشان که اگر (در مجالس) حاضر گردد کسی او را نشناسد، و اگر غائب باشد کسی در صدد جستجویش بر نیاید،

این چنین اشخاص چراغهای هدایت و نشانه های روشن هستند برای روندگان در شب تاریک، در میان مردم برای فتنه و فساد و سخن چینی رفت و آمد نمی کنند، عیبها و بدیهای خلق را آشکار نمی سازند، سفیه و بیهوده گو نیستند، خداوند درهای رحمتش را برای آنان می گشاید، و سختی عذابش را از آنها بر طرف می گرداند.

ای مردم، زود است که زمانی بر شما بیاید که اسلام در آن سرازیر شود مانند برگشتن ظرف که آنچه در آنست بریزید (از اسلام جز اسم و از قرآن جز درس و از ایمان جز رسم باقی نماند، آنگاه است که خداوند بندگانش را امتحان فرماید)

ای مردم، خداوند شما را پناه داده از اینکه بشما ظلم و ستم کند، و پناه نداده از اینکه امتحان نماید (پس اگر در زمان فتنه و فساد مبتلی و گرفتارید بشما ستم نکرده، بلکه می خواهد شما را بیازماید تا مؤمن حقیقی از ظاهری و شکیبای در بلاء از دیگران ممتاز گردد) و بتحقیق فرموده است جلیل تر و بزرگوارتر از هر گوینده ای (در قرآن کریم سوره 23 آیه 30:) «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ» یعنی در وقعه طوفان نوح و هلاک قوم او نشانه هایی است (برای عبرت دیگران) و ما (خوب و بد بندگان را) امتحان می نماییم.

(سیّد رضیّ فرماید: مراد آن حضرت علیه السّلام از جمله «کُلُّ مُؤْمِنٍ نُّوَمَةٍ» گمنامی است که شرّ و فسادش اندک باشد، و مساییح جمع مسیاح است، و آنرا بکسی گویند که میان مردم در پی فتنه و فساد رفته سخن چینی کند، و مذاییع جمع مذیاع است و آن برای کسی است که بدی و ناشایسته غیری را که می شنود فاش نموده همه جا آشکار بگوید، و بذر جمع بذور است و کسی را بآن می نامند که بسیار سفیه و گفتارش لغو و بیهوده باشد.)