(از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد، که در شهر کوفه ایراد شد):

ستایش و اندرز:

ستایش خداوندی را که اوّل هر نخستین است و آخر هر گونه آخری، چون پیش از او چیزی نیست باید که ابتدایی نداشته باشد، و چون پس از او چیزی نیست پس پایانی نخواهد داشت، و گواهی می دهم که جز او خدایی نیست، و خدا یکی است، آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان، هماهنگ باشد.

ای مردم دشمنی و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانی از من شما را به پیروی از هوای نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید.

خبر از حوادث خونین آینده:

سوگند به آن کس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر می دهم از پیامبر امّی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است، نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده نا آگاه بود.

گویا می بینم شخص سخت گمراهی را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید و سرکشی کند و جای پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد و آتش جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آب دار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آید، و چونان شب تار و دریای متلاطم به مردم روی آورند.

از آن بیشتر، چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد، و چه تند بادهایی که بر آن وزیدن گیرد، و به زودی دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آورند: آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادند لگد مال گردند.