از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در نزدیکی و یگانگی خود با پیغمبر و اینکه بخلافت سزاوارتر بوده و دیگری را لیاقت این مقام نیست):
بزرگان از اصحاب محمّد -صلی اللَّه علیه و آله- که حافظ (قرآن و سنّت او) هستند (و به اسرارش آگاهند) می دانند که من هرگز ساعتی از فرمان خدا و رسول دور نمانده ام و از جان خود در باره پیغمبر اکرم دریغ ننمودم در جاهایی که (گرفتاریها و جنگها) دلیران فرار می کردند و گامها بر می گشت (کسی را جرأت جلوگیری از دشمن نبود) بر اثر شجاعت و جوانمردی که خداوند مرا بآن گرامی داشت،
و رسول خدا -صلّی اللَّه علیه و آله- قبض روح شد در حالیکه سرش بر سینه من بود، و بروی دستم جان از بدنش جدا شد، و (بجهت تیمّن و تبرّک آن) دست به چهره ام کشیدم، و غسل آن حضرت «صلّی اللَّه علیه و آله» را متصدّی گردیدم، و فرشتگان مرا کمک کردند، پس خانه و اطراف آن (حاضرین و فرشتگانی که در آمد و رفت بودند) به گریه و ناله در آمدند، گروهی از فرشتگان فرود آمده گروهی بالا می رفتند، و همهمه نماز ایشان که بر آن بزرگوار می خواندند از گوش من جدا نمی شد تا اینکه او را در آرامگاهش نهادیم، پس کیست در حال حیات و ممات به آن حضرت از من سزاوارتر (هر که ادّعای سزاوار بودن کند دروغ گفته و بنا حقّ خود را خلیفه و جانشین او دانسته)
شتاب کنید از روی بینائی (بدون شکّ و تردید) و باید در جنگ با دشمن نیّت شما راست باشد (بدون نفاق و دوروئی از امام بحقّ پیروی نمائید) که سوگند به آن که جز او خدائی نیست من بر راه حقّ هستم (گفتار و کردارم همانست که خدا و رسول فرموده اند) و دشمنان ما بر لغزشگاه باطل (پیرو نفس امّاره و شیطان) هستند،
می گویم آنچه می شنوید (تا حقّ را از باطل تمییز دهید) و از خدا برای خود (که مبتلای شما شده ام) و برای شما (از گذشته هایتان) آمرزش می طلبم (که بار دیگر در گمراهی قدم ننهاده از امام بحقّ پیروی نمائید).