بندگان خدا، محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده ای است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یاری داده، پس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده، و طاعت و عمل برای روز مرگ آماده کرده، پس روز قیامت را بر خود نزدیک، و سختی را بر خویش آسان نموده است.

اندیشه کرد و بینا شد، یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود، از آب گوارای معنی که راههای ورودش برای او هموار شده بود سیراب شد، و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت، و به راه راست و هموار رفت.

لباسهای شهوات را از وجودش به در آورد، و از تمام غم ها جز غم طلب رضای دوست خالی شد، در نتیجه کور دلی و مشارکت ارباب هوا بیرون آمد، و وجودش کلید درهای هدایت و قفل ابواب ضلالت شد.

راهش را شناخت، و وارد سلوک مسیر حق شد، نشانه های هدایت را فهمید، و دریاهای خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت، از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم ترین آنها چنگ زد، و در یقین به مانند روشنی آفتاب است.

در بلندترین امور، وجود خود را برای خدا قرار داده، از دستگیری واردان و پاسخ اهل سئوال، و برگرداندن هر فرعی به اصلش. او چراغ تاریکی ها، کاشف امور مشتبهه، کلید مبهمات، دفع کننده مشکلات، و راهنمای بیابانهای گمراهی است.

می گوید و می فهماند، ساکت می شود و سالم می ماند. عملش را برای خدا خالص کرد و خدا هم او را برای خود اختیار نمود، پس او از معادن دین خدا، و میخ های زمین اوست.

خود را ملزم به عدالت کرد، و اوّل عدلش نفی هوا از نفس خود است. حق را وصف می کند و خود به آن عمل می نماید. برای خیر نهایتی نمی گذارد مگر اینکه انجامش را قصد می کند، و آن را در جایی گمان نمی برد مگر آنکه به دنبالش می رود.

عنانش را به دست قرآن داده، و قرآن رهبر و پیشوای اوست. فرود می آید آنجا که بار و بنه قرآن فرود آید، و منزل می گیرد آنجا که قرآن منزل کند.

و دیگری خود را دانشمند نامیده ولی دانشمند نیست، جهالتهایی از جاهلان، و گمراهیهایی از گمراهان به دست آورده، و دامهایی از ریسمانهای فریب و گفتارهای مزوّرانه برای مردم نصب کرده، قرآن را بر آراء خود تطبیق داده، و حق را بر اساس هوای خود تفسیر نموده، مردم را از خطرات بزرگ ایمنی می دهد، و گناهان کبیره را آسان جلوه می دهد.

می گوید: از شبهات خود دارم، ولی در آنها افتاده. و اعلام می کند که از بدعتها کنارم، ولی در بستر بدعتها خوابیده.

صورت صورت انسان است، و قلب قلب حیوان. آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروی کند، و آشنای به گمراهی نیست تا از آن دست بردارد. این چنین آدمی مرده ای است در میان زنده ها.

ای مردم به کجا می روید و شما را به کجا برمی گردانند در حالی که پرچمهای هدایت بر پاست، و نشانه ها واضح است، و علامت درستی منصوب است. چه جایی شما را سرگردان کرده اند بلکه چگونه متحیّرید و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست، آنان زمامداران حق، و نشانه های دین، و زبانهای صدق اند. پس آنان را به بهترین منازل قرآن (که قلب است) فرود آورید، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید.

ای مردم، این سخن را از خاتم انبیاء صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بگیرید: «می میرد کسی که از ما مرده ولی مرده نیست، و کهنه می شود از ما آن که کهنه می شود ولی کهنه نیست.» پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید، زیرا اکثر حق در همان چیزی است که شما انکار می کنید. معذور دارید کسی را که شما را بر او حجّتی نیست، و آن منم.

آیا در میان شما به ثقل اکبر (قرآن) عمل نکردم و ثقل اصغر (عترت) را در میان شما نگذاشتم. پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم، و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم، و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم، و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم، و کرائم اخلاقی خود را به شما نمایاندم. پس رأی خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک نمی کند و اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید.

تا اینکه گمان کننده گمان می کند دنیا بسته به بنی امیه است، سودش را به آنان می رساند، و بر آب پاکیزه خود واردشان می نماید، و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمی شود.

پندار این گمان کننده دروغین است، بلکه حکومت بنی امیه و لذت عیش آنان مانند آبی است که اندکی می چشند، سپس تمام آن را از دهان بیرون می ریزند.