از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در بیان بیوفائی دنیا و اهمیّت ندادن بآن و ترغیب مردم بآخرت و بزرگ شمردن ثواب و عقاب و نعمتهای حقّ تعالی):

بدانید دنیا سپری شده و بدرود گویان روان است. معروف آن، منکر گشته و پشت کرده شتابان است. ساکنان خود را می جهاند تا به سر منزل نیستی رساند، همسایگان خویش را می راند و به گوش آنان آهنگ مرگ می خواند. شیرین آن تلخ است و ناگوار، روشن آن تیره است و تار. از آن جز اندکی نمانده، چون اندک آبی که در آورند ماند، یا جرعه ای که تشنه آن را به گلو رساند، و تشنگی را ننشاند.

پس بندگان خدا، از خانه ای که سرنوشت مردم آن نیستی است، قصد رفتن کنید مبادا مغلوب آرزو شوید و آهنگ ماندن کنید.

به خدا، اگر چون شتر بچه مرده بزارید و چون کبوتر جفت از دست شده، بانگ برآرید، و چون راهب ترک دنیا گفته فریاد کشید، و مال و فرزندان در راه قربت خدا دهید تا رتبت شما افزوده گردد یا گناهانتان بخشوده، گناهانی که در نامه های او ثبت است و شمرده، و فرشتگان وی آنان را از خاطر نبرده این همه در مقابل ثوابی که از خدا برای شما امید می دارم، و کیفر او که از آن بر شما اندک است و ناچیز.

به خدا، اگر دلهای شما یکسره بگدازد، و دیده هاتان از شوق پروردگار یا از بیم کردگار قهّار سیل خون روان سازد، و چند که دنیا پایدار است در آن بمانید -و کوشش کنید تا توانید- این همه کرده های شما پاداش نعمتهای بزرگ او نخواهد بود، و با نعمت ایمان که شما بدان راه را نمایانده، کجا برابری تواند بود.