به مردمی گرفتار آمده ام، که چون فرمان می دهم اطاعت نمی کنند و چون فرا می خوانم پاسخ نمی گویند.

-ای بی ریشه ها- چرا در یاری پروردگارتان درنگ می کنید؟ آیا دینی نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد؟ آیا غیرت و حمیّتی نیست که شما را به خشم آورد؟

در میان شما ایستاده، بانگ برداشته، یاری می طلبم، ندایتان می دهم، مگر به فریاد رسید. دریغا، که هیچ سخنی از من نمی شنوید و هیچ فرمانی را به کار نمی بندید.

سرانجام، پایان ناگوار کارها پدیدار خواهد شد. نپندارم که به پایمردی شما از کس انتقامی توان گرفت یا به مقصودی توان رسید. شما را به یاری برادرانتان فراخواندم، نالیدید، همانند اشتری که از درد ناف بنالد و گرانی و سستی ورزیدید، همانند اشتری پشت ریش که بار بر او نهاده باشند. سپس، خردک سپاهی مضطرب و ناتوان به نزد من روانه داشته اید، چنان با بی میلی قدم برمی دارند که گویی به دیار مرگشان می برند.

من (سید رضی) می گویم: «متذائب» در سخن امام (ع) به معنی مضطرب است. از «تذائبت الریح» یعنی وزش باد مضطرب شد و «ذئب» (گرگ) را ذئب گویند به سبب اضطرابی که در رفتار دارد.