اما بعد. دنیا روی در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و آخرت روی در آمدن دارد و بناگاه، رخ می نماید. بدانید، که امروز، روز به تن و توش آوردن اسبان است و فردا روز مسابقه. هر که پیش افتد، بهشت جایزه اوست و هر که واپس ماند، آتش جایگاه او. آیا کسی نیست، که پیش از آنکه مرگش در رسد، از خطای خود توبه کند؟ آیا کسی نیست، که پیش از بدحالی و شوربختی، برای خویش کاری کند.

بدانید که شما در این روزهای عمر غرق امیدها و آرزوهایید و، حال آنکه، مرگ پشت سر شما کمین کرده است. هر کس در این روزها، پیش از رسیدن مرگش برای خود کاری کند، کارش بدو سود رساند و مرگش زیان نرساند و هر که، در این روزها، قصور ورزد و برای خود کاری نکند، کارش سود ندهد و مرگش زیان رساند.

من (سید رضی) می گویم: اگر سخنی توان یافت که مردم را به زهد و پرهیز در دنیا بکشد و آنان را به عمل برای آخرت وادارد همین سخن است و بس. این سخن پیوند مردم را با آمال و آرزوهایشان می برد و در آنها چراغ موعظت و خودداری از معاصی را می افروزد. شگفت ترین جمله های آن آن جاست که آن حضرت (ع) می گوید:

«الا و ان الیوم المضمار و غدا السباق و السبقة الجنة و الغایة النار». در این عبارت با وجود فخامت در لفظ و عظمت قدر در معنی و صدق تمثیل و تشبیه حقیقی، رازی شگرف نهفته است و معنیی لطیف. بویژه، این عبارت: «السبقة الجنة و الغایة النّار». در اینجا، میان دو لفظ «السبقة و الغایة» هم در معنی اختلاف است و هم در لفظ. نگفت: «السبقة النار» و گفت: «السبقة الجنة». زیرا مسابقت و پیشی گرفتن بر یکدیگر برای امور محبوب و هدفهای مطلوب است و این محبوبیت و مطلوبیت، صفت بهشت است و این گونه معانی در دوزخ، که از آن به خدا پناه می بریم وجود ندارد.

و گفت: «الغایة النّار». زیرا غایت گاه باشد برای کسی، که سیرش بدان منتهی می شود، مسرور کننده نباشد گاه مسرور کننده باشد، در این گونه مواقع، «مصیر» و «مآل» به کار می برند. خدای تعالی می فرماید: «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا» در اینجا نمی توان گفت: «سبقکم (به سکون باء) الی النار». در این بیندیش، که سخنی است با معنی عجیب و ژرف. بیشتر کلام علی (ع) از این قبیل است. در بعضی روایات آمده است: «السبقة الجنة» به ضم سین. سبقه، در نزد ایشان چیزی است که به برنده مسابقه می دهند. مانند مال یا چیزی دیگر. این دو معنی به هم نزدیک اند، زیرا جایزه را به کسی نمی دهند که مرتکب کار نکوهیده ای شده باشد بلکه به کسی می دهند که کار پسندیده ای کرده باشد.

به هنگام امن و آسایش چنان به کار خدا پردازید که در روزگاران بیم و وحشت می پردازید. بدانید که من مانند بهشت چیزی را ندیده ام که جوینده آن به غفلت خفته باشد و مانند دوزخ چیزی را ندیده ام که گریزنده از آن، به جای گریختن و رهانیدن خویش به خواب راحت فرو رفته باشد.

بدانید، هرکس که از حق سود نجوید، باطل به او زیان رساند و کسی که به هدایت، استقامت نپذیرد، ضلالت به هلاکتش کشاند. بدانید، که باید بار سفر بندید و شما را گفته اند که ره توشه تان چیست و در کجاست. بر شما از دو چیز می ترسم، که مبادا به دام آنها افتید. یکی در پی خواهش دل رفتن و دیگر آرزوی دراز باطل در سر پختن. در این جهان، از همین جهان توشه برگیرید، تا فردا در آن سرای خویشتن از عقوبت برهانید.