از خطبه های آن حضرت است در گریز از دنیا:

دنیا خانه ای است پیچیده به بلا، و معروف به خیانت. احوالش پایدار نمی ماند، و اهلش جان سالم به در نبرند. حالاتی است گوناگون، و نوبت هایی است متغیّر. زندگی در آن ناپسند است، و امنیت در آن نایاب. مردمش آماج تیر بلایند، که تیرهایش به سوی آنان نشانه می رود، و با مرگ نابودشان می کند.

بندگان خدا، بدانید شما و آنچه در آن هستید از این دنیا در مسیر آنانی می باشید که پیش از شما از جهان گذشتند، عمرشان از شما طولانی تر، دیارشان آبادتر، و آثارشان از شما بهتر و ماهرانه تر بود، اما صدایشان فرو مرد، باد غرورشان نشست، بدنهایشان پوسید، شهرشان خالی شد، و آثارشان نابود گشت. کاخهای سخت بنیان، و فرشها و بسترهای گسترده آنها به سنگهای به هم پیوسته، و گورهای زیر زمین و لحد چیده شده تبدیل شد، آن گورهایی که در جای ویرانی بنا شده، و با خاک زمین آن را محکم کرده اند. آن قبور به هم نزدیک است، اما ساکنانش در تنهایی و غربت اند. در میان اهل محلّه ای مقیمند که در وحشت و ترسند، و بین قومی که به ظاهر فارغ البال ولی در باطل دچار مشغله ای فراوانند، به وطن ها انس نمی گیرند، و همچون پیوستن همسایگان به هم نمی پیوندند با اینکه با هم مجاورند و خانه هایشان به هم نزدیک است. چگونه دید و باز دید کنند در صورتی که پوسیدگی با انداختن سنگینی خود بر آنها آنان را متلاشی کرده، و سنگ و خاک اعضایشان را خورده؟

تصور کنید شما الآن جای آنها هستید، و قبرها شما را به گروگان گرفته، و در آغوش آن ودیعه گاه رفته اید. حال شما چگونه خواهد بود آن گاه که برنامه ها به پایان برسد، و مرده ها را از گورها در آورند آن هنگام هر کسی از آنچه پیش فرستاده آگاه می شود، و به سوی خداوند که سرپرست بر حقّ آنان است باز گردانده می شوند، و آنچه افترا می بستند به کارشان نیاید.