او را برانگیخت هنگامی که نه نشانه ای بر پا بود، و نه چراغی پیدا و نه راهی هویدا.

بندگان خدا شما را به ترس از خدا می خوانم و از دنیاتان می ترسانم، که دنیا خانه رخت بستن است و کوی زندگانی تلخ و نا به مراد نشستن. باشنده آن آماده رفتن است، و جای گرفته در آن مهیّای جدا گشتن، مردم خود را چنان می جنباند که باد سخت کشتی را در دل دریاها بلرزاند. دسته ای از آنان در دل آب مرده، و دسته ای بر روی موجها جان به در برده. بادها با وزیدن از این سو بدان سوی شان می راند، و چنان که خواهد می کشاند. پس آن که در آب می میرد نتوان بازش یافتن، و آن که از آن رها شده به سوی مرگ است -در تاختن-.

بندگان خدا اکنون هشیار باشید که زبانها باز است و تن ها به ساز، و اندامها نرم و در خدمت ستاده، و راه بازگشت گشاده، و جولانگاه فراخ گسترده و فرصت آماده، از آن پیش که وقت از دست شود و مرگ از در در آید. پس فرود آمدن آن را بر خود مسلم شمارید و چشم به در آمدنش مدارید.