ای مردم، شما را به ترس از خدا سفارش می کنم و به سپاس فراوان در برابر عطاهایش که ارزانیتان داشته و نعمتهایش که شما را عنایت فرموده و احسان او در حق شما.

ای بسا نعمت که شما را خاص آن گردانید وای بسا رحمت که از آن بهره مندتان نمود. گناهان خود را آشکار کردید و او بر آنها پرده پوشید. به مرز مؤاخذتش رسیدید و او شما را مهلت توبه داد.

شما را وصیت می کنم که مرگ را فراوان یاد کنید و این همه، از مرگ غافل مشوید. چگونه از چیزی غافل توانید شد که هیچگاه از شما غافل نگردد و چگونه در کسی طمع می بندید که مهلتتان ندهد.

کسانی که مرگشان را به چشم خود دیده اید، شما را به اندرز بسنده اند. آنان را بر دوش به سوی گور خود بردند، نه آنکه سواره بر اسبان. و به گورهاشان فرو بردند نه آنکه خود به خواست خود فرو روند. گویی هرگز آبادکننده این جهان نبوده اند و گویی که همواره سرای آخرت سرای ایشان بوده.

از آنجا که وطنشان بوده رمیده اند. و به جایی که از آن می رمیده اند، وطن گزیده اند. همه همشان دنیایی بود که از آن جدا شده اند و آخرتی را که سرای دیگرشان بود، تباه نمودند. از زشتکاریها به نیکوکاریها بازگشتن نتوانند و نتوانند که بر حسنات خود بیفزایند. به دنیا الفت گرفتند و دنیا فریبشان داد و به آن اطمینان کردند و بر زمینشان زد.

خدا شما را بیامرزد، بر یکدیگر پیشی گیرید به سوی منازلی که به آباد کردنشان مامور شده اید، به جایی که خداوند شما را بدان ترغیب کرده و به آنجا فراخوانده است. نعمت خدا را بر خود تمام کنید به صبر بر طاعتش و دوری از نافرمانیش که فردا به امروز نزدیک است. ساعتها در روزها چه به شتاب می گذرند و روزها در ماهها و ماهها در سالها. و سالهای عمر چه تند و پرتوان می روند.