و دل مرد خردمند را دیده ای است که بدان پایان کار خویش نگرد، و به ژرفی و بلندی آن راه برد. دعوت کننده ای خواند، و امیری حکومت راند. پس دعوت کننده را پاسخ دهید و فرمانروا را فرمان برید به دریاهای فتنه درشدند، و بدعتها را گرفتند، و سنّتها را وانهادند. مؤمنان به گوشه ای رفتند، و گمراهان دروغزن به زبان آمدند و سخن گفتند.

ما خاصگان، و یاران، و گنجوران نبوّت، و درهای رسالتیم. در خانه ها جز از درهای آن نتوان در شد، و آن که جز از در، به خانه در آمد به دزدی سمر شد. مصداق آیتهای بلند معنی قرآن اند، و گنجینه های خدای رحمانند. اگر سخن گویند جز راست نگویند، و اگر خاموش مانند بر آنان پیشی نجویند. پس پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن گوید، و راه خرد پوید، و از فرزندان آخرت بود، که از آنجا آمده است و هم بدانجا رود.

آن که به چشم دل نگرد، و با دیده درون کار کند آغاز کارش آن است که بداند آنچه کند به سود اوست یا بر او زیان است، اگر به سود اوست پی آن رود، و اگر به زیان اوست باز ایستد. چه، آن که نادانسته کاری کند، مانند کسی است که به بیراهه رود. هر چه در آن راه پیش راند، از مقصود خود دورتر ماند، و آن که از روی دانش کننده کار است، همچون رونده در راه آشکار است. پس نگرنده باید بپاید که پیش می رود یا پس می آید.

و بدان که هر ظاهری را باطنی است که بر مثال آن است، آنچه ظاهرش پاکیزه بود باطن آن نیز آن چنان است، و آنچه ظاهرش پلید است، باطن آن نیز پلید است، و رسول صادق (ص) فرموده است: «خداوند بنده را دوست دارد، و کرده او را ناخوش می دارد، و کاری را خوش دارد و کننده آن را ناخوش می دارد».

و بدان هر کرده ای چون میوه ای است که از گیاهی رسته است، و هیچ گیاه را از آب بی نیازی نیست، و آبها گونه گون بود. آنچه آبیاری اش نیکو، درختش نیکو و میوه اش شیرین است، و آنچه آبیاری اش پلید، درختش پلید و میوه اش تلخ است.