هر یک از دو تن کار را برای خود امید می دارد، دیده بدان دوخته و رفیقش را به حساب نمی آرد. نه پیوندی با خدا دارند، و نه با وسیلتی روی بدو می آرند. هر یک کینه دیگری را در دل دارد، و زودا که پرده از آن بردارد. به خدا اگر بدانچه می خواهند برسند، این جان آن را از تن برون سازد، و آن این را از پا در اندازد. اکنون گروه نافرمان بر پاخاست، پس گروهی که برای خدا می کوشد کجاست راههای راست را پیش روی آنان گشادند، و از پیش، آنان را خبر دادند.

برای هر گمراه شدنی دستاویزی است و هر پیمان شکنی را راه گریزی است. به خدا، من چون آن کس نباشم که بر سینه زدن، ناله برآوردن، و گریه کردن -بر مرده را- شنود و ببیند، پس سر خود گیرد، و پند نپذیرد.