از سخنان آن حضرت است درباره اهل بصره:

طلحه و زبیر هر یک حکومت را برای خود امید داشت، و به سوی خود می گرداند نه دوست خویش، آن دو نفر به سوی خدا نه به ریسمان محکمی چنگ می زنند، و نه به وسیله ای به او تقرّب می جویند، هر یک نسبت به دوستش کینه ای در دل دارد، و به همین زودی پرده از این حقیقت برداشته می شود. به خدا قسم اگر به آنچه بخواهند برسند این جان آن را نابود می کند، و آن این را از میان بر می دارد. گروه ستمگر به پا خاسته اند، در این میان جمعیتی که به حساب حق کار می کنند کجایند در حالی که راههای دین بر آنها روشن است، و پیش از این وقوع این حادثه را به آنان خبر داده اند.

برای هر ضلالتی سببی است، و هر عهد شکنی را شبهه ای است. سوگند به خدا من مانند کسی نیستم که صدای بر سر و سینه کوبیدن و فریاد خبر دهنده مرگ را بشنود و دیده گریان را مشاهده نماید و از آن عبرت نگیرد.